آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»/ مردی که عشق را کشت!/ ربودن و شکنجه یک کودک از سوی راننده تاکسی اینترنتی/ سگهای ولگرد گوش نوجوان اهوازی را تکه کردند!/ فداکاری پلیس برای نجات دختر ۶ ساله/ پدر کودک آزار بازداشت شد/ قاتل: به من زن نمیدادند!/ بخشش قاتل به خاطر رضای خدا
اخبار مشابه
در این قسمت میتوانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده
نمایید.
بردیا به دفاع پرداخت و گفت:اتهامم را قبول دارم، اما پروانه دستور قتل را صادر کرده بود. او برای اینکه بتواند با مرد غریبه در ارتباط باشد میخواست پسرش را حذف کند. او به من گفت اگر عاشق پریا هستی و میخواهی با او ازدواج کنی باید پرهام را بکشی. من هم به ناچار قبول کردم، اما حالا پشیمان هستم، چون زندگیام تباه شده است.
وقتی میترا برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: من بیگناهم اگر چند سال بعد قاتل شوهرم پیدا شد چه پاسخی به من میدهید؟
رامین در اعتراف به قتل همسرش گفت: «المیرا به خاطر اعتیاد من تصمیم به طلاق گرفته بود. قرار بود فردای آن روز با هم به دادگاه برویم و میدانستم که همسرم مهریهاش را به اجرا گذاشته است. اما به درخواست من هنوز از خانهام خارج نشده بود و قرار بود ۲ ماه به من مهلت دهد تا اعتیادم را ترک کنم.»
ساعت ۱۸:۱۰ روز گذشته ماموران یگان انتظامی و کلانتری شهر بافت با حکم قضایی برای دستگیری یک شرور به منزل وی مراجعه کردند، اما فرد شرور به محض رسیدن ماموران به جلو منزل، هنگامی که در را باز میکند ماموران را به رگبار گلوله میبندد. در این درگیری یک نفر از پرسنل یگان انتظامی شهرستان بافت به نام جواد کریمی در این حادثه به شهادت رسید و ۲ تن دیگر نیز از ناحیه دست و پا مجروح شدند.
متهم گفت: روز حادثه به همراه همسرم راهی منزل مادرش شدیم، چون شام در خانه مادرش میهمان بودیم. من و پیمان همیشه با هم جر و بحث داشتیم و دعواهای ما تمامی نداشت. آن روز هم در مسیر با هم بحثمان شد و من با او قهر کرده و از ماشین پیاده شدم. بعد به خانه مادرم رفتم و دیگر نمیدانم او کجا رفت و چه اتفاقی برایش افتاد. یکی، دو روزی از او بیخبر بودم و سراغش را نمیگرفتم، چون با هم قهر بودیم. بعد متوجه شدم در بیمارستان است و سر و دستش هم شکسته بود که دلیل آن را نمیدانم.
متهم پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران با تایید اعترافات همسر مقتول گفت: اوایل ارتباط در شبکه مجازی آن زن به من نگفت متاهل است، اما وقتی به او وابسته شدم گفت متاهل است و شوهرش او را طلاق نمیدهد. پس از آن بود که با هم نقشه قتل مقتول را کشیدیم.
«مارجی ولما بارفیلد» ۵۳ ساله یکی دیگر از قاتلان سریالی است که در طول چند سال متوالی، مادرش و هفت نفر از همسرانش را در شهر لومبرتون واقع در شمال کالیفرنیا به قتل رساند. او چهار نفر از همسرانش را هنگامی که در خواب بودند به قتل رساند؛ به این ترتیب که با به آتش کشیدن تختخواب وانمود میکرد که آنها در حال سیگار کشیدن به خواب رفتهاند و تخت آتش گرفته است.
کیهان نوشت: مادر «کیان پیرفلک» آنچنان غرق رسانههای دشمن بود که برای خونخواهی فرزندش به دامن قاتلان او پناه برد و وقتی قاتل اصلی کیان را شناسایی کردند این زن مدعی بیگناهی او شد و او را مظهر شرافت دانست!
زن جوان گفت: مدتی بود با پیمان در رابطه بودم، اما یکی از دوستان او که اوباشی به نام جواد بود به من ابراز علاقه کرد و میخواست با من بیشتر آشنا شود. من چند بار تلفنی با او صحبت کردم. آخرین بار به من گفت قصد دارد همراه دوستانش، پیمان را به میدان اصلی شهر بکشاند و او را با شلیک اسلحه کلاشنیکف بکشد.
زن جوان گفت: صبح همسرم به سرکار رفت و من و پسرش در خانه تنها بودیم که مادرش زنگ زد و شروع به توهین کرد و حرفهایش مرا از خود بیخود کرده بود و از خشم و عصبانیت نمیدانستم چه کار باید بکنم تا اینکه نگاهم به پسربچه افتاد و همان لحظه بود که در ذهنم فکر انتقام افتادم. از روی خشم و عصبانیت به سراغ پسرکوچولو رفتم و دستم را روی گلویش فشار دادم و بعد از لحظاتی ناگهان پسرکوچولو بیحرکت شد و وقتی دستم را از روی گلویش برداشتم دیگر هیچ حرکتی نمیکرد و نفس نمیکشید.
هومن در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: ظهر چهاردهم آبان ماه وقتی از بنگاه به خانه برگشتیم میان من و همسرم بحث شد. او شروع به داد و فریاد کرد و من از ترس آبرویم دهانش را گرفتم و سپس با شال او را خفه کردم سپس جنازهاش را با کمک پسرعمویم در باغ عمویم در فیروزکوه دفن کردیم.
در پی گزارش مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر فوت مشکوک خانم میانسال تبعه افغانستان در منزل مسکونی خود در شهر کاکی، موضوع در دستور کار افسران پلیس آگاهی و مأموران انتظامی قرار گرفت.
این آقا برای کار به خانه آنها میرفت که عکسهای داخل گوشی او را برداشته بود. به او گفته بود اگر با من نباشی، عکسهایت را پخش خواهم کرد. چند روز به او مهلت داده بود و بعد عکسها را پخش کرد. او سه تا بچه دارد. (منظورش از «او»، خواهرش است. برادر مریم از به کار بردن اسم خواهرش اجتناب میکند و مرتب مریم را او خطاب میکند) فردی هم که عکسها را پخش کرده، زن و بچه دارد.
مرد جوان گفت: مدتی بود با دختر جوانی آشنا شده بودم که شقایق به این ماجرا پی برد. سر همین موضوع مدام با هم درگیر بودیم. شقایق زن دوم من بود و گمان میکرد میخواهم زن سوم بگیرم به همین خاطر مدام تماسهای تلفنی مرا چک میکرد.
عصر دوم تیر گذشته، مرد ۴۰ سالهای وارد کلانتری شفای مشهد شد و با خونسردی به نیروهای انتظامی گفت: چند ساعت قبل همسرم را در منزل مسکونیام به قتل رساندم! این اظهارات تکاندهنده در حالی با طمأنینه بر زبان مرد جوان جاری میشد که در پاسخ به سوالات پلیس ادامه داد: او را با ضربات چاقو کشتم، چون با هم اختلاف داشتیم!
این حادثه تکاندهنده شب جمعه گذشته در بلوار توس مشهد هنگامی فاش شد که اهالی محل از سروصداهای عجیب چند گوسفند در منزل همسایه به تنگ آمدند و برای اعتراض به صاحبخانه، زنگ منزل او را به صدا درآوردند، اما فقط بعبع گوسفندان به گوش میرسید و هیچ کس در حیاط را باز نمیکرد.
بهنام وقتی در برابر مستندات قرار گرفت علاوه بر پذیرش ارتباط پنهانی با مریم به قتل محمود هم اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: من و مریم قبل از ازدواج او با محمود باهم آشنا بودیم تا اینکه هر دو ازدواج کردیم و بعد از آن دوباره همدیگر را دیدیم و ارتباط ما به صورت خانوادگی و همراه با همسرانمان ادامه پیدا کرد. در این میان من و مریم به خاطر علاقهای که از قبل به هم داشتیم ارتباطمان بیشتر شد تا اینکه محمود متوجه ماجرا شد.
زن معتاد گفت: من وضع مالی بدی دارم و به خاطر اعتیادم از همسرم جدا شدهام. برای تکدیگری تیام را که در کوچه در حال بازی بود داخل یک کارتن گذاشتم و با خودم بردم؛ اما وقتی به چهارراه تیرانداز رسیدیم او را در جمعیت گم کردم.
متهم گفت: آن شب منتظر دخترم بودم تا از سرکارش به خانه بازگردد. او به عنوان فروشنده در یکی از فروشگاههای مشهد مشغول کار بود و هر شب به تنهایی به منزل بازمی گشت، ولی وقتی من از حیاط بیرون آمدم او را در کنار جوان موتورسواری دیدم که دستش را گرفته بود و قصد داشت به زور دختر ۱۵ ساله ام را سوار موتورسیکلت کند!
متهم گفت: من قبول دارم که باعث مرگ پسربچه شدهام، اما باور کنید قصدم کشتن او نبود و عمدی در کارم نداشتم. من فقط میخواستم او را با خودم ببرم تا از مردم پول بیشتری بگیرم. همه تلاشم را برای نجاتش انجام دادم، اما موفق نشدم.
باجناق مقتول که در محل حضور داشت به مأموران گفت: بهنام، مهندس ساختمان بود و از زمانی که همسر و دخترش برای زندگی به امریکا رفته بودند تنها زندگی میکرد. صبح امروز خواهرزنم تماس گرفت و گفت از بهنام خبری نیست و نگران شده بود از من خواست که سراغ بهنام بروم. من هم طبق خواسته او راهی خانه بهنام شدم، اما جسد او را داخل اتاق خواب پیدا کردم.
آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»/ قتل بر سر آب و زمین کشاورزی/ دستگیری سازنده مشروب تقلبی/ دزدی در قالب گدایی ۸ منزل را خالی کرد!/ شلیک ۴ گلوله برای قتل دوست قدیمی/ درگیری بر سر تصاحب موتورسیکلت به جنایت انجامید/ کلاهبرداری میلیاردی به بهانه پذیرش دانشجو در ترکیه/ جنایت مهاجم مسلح مقابل دیدگان ۳ کودک!/ محاکمه قاتل ۴ نگهبان شرکت در شهریار
یک سال قبل زنی میانسال به ماموران خبر داد شوهرش در خواب کشته شده است. این زن گفت: فکر میکنم شوهرم به دست پسرم داریوش کشته شده است. وقتی به اتاق پسرم رفتم خوابیده بود، اما دستهایش خونی بود، حالا میترسم بیدار شود و من را هم بکشد به همین خاطر درخواست کمک دارم.
در بخشی از گزارش تازهای که توسط دیپلماتهای افغان و کارکنان خمات مدنی گردآوری شده به اظهارات اعضای طالبان اشاره شده که میگویند: «به سر آنان شلیک کنید: مرد یا زن هر کسی که مخالف طالبان و امارت اسلامی است. آنان توسط آمریکاییها شستشوی مغزی میشوند و تنها راه حل شلیک گلوله به سر آنان است. من حاضرم بیایم و آنان را مانند سگ و الاغ به قتل برسانم».
کارشناس بازار سرمایه گفت: براساس برآوردها اگر سقف نرخ گاز خوراک و سوخت صنایع اعمال نمیشد چیزی حدود ۳۰۰ همت از سود صنایع کاسته و با یک نسبت کلی و ساده میتوان گفت که حداقل ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان از ارزش بازار سرمایه کم میشد و بین 20 تا 30 درصد شاخص بورس سقوط میکرد.
تمامی حقوق این سایت متعلق به آیلوک میباشد. سایت مپ