اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
ایرج ۳۵ ساله که از دوستان قدیمی مالباخته بود خیلی زود به طراحی و اجرای نقشه سرقت از خانه ویلایی اعتراف کرد و گفت: من می‌دانستم که دوستم تاجر ثروتمندی است و اموال با ارزشی در خانه دارد وقتی از سفر برگشت با اطلاع از اینکه مقدار زیادی دلار و پول در خانه دارد با ۳ همدستم به خانه‌اش رفتیم و وقتی مقاومت کرد او را با قمه و شمشیر مجروح کردیم.
وقتی به ایران بازگشتم، در رشته موتورکراس فعالیتم را شروع کردم، ولی آن زمان فدراسیون به مدت ۲ الی ۳ سال اجازه موتورسواری بانوان در رشته رِیس را نمی‌داد. آن زمان، من و ۳ خانم دیگر پیگیر این مهم بودیم. بعد از دوندگی‌های بسیار به ما اجازه ورود به پیست را دادند. از آن زمان به بعد، هم آموزش‌ها شروع شد و هم یک روز در هفته در پیست آزادی تمرین می‌کردیم که رفته رفته تعداد خانم‌های موتورسوار نیز بیشتر شد.
کربلایی ابراهیم در خانه‌ی دختر کوچکش که حالا ۷۲ ساله است زندگی می‌کند و می‌گوید از هر چهار تا دختر و داماد‌ها و نوه و نتیجه‌هایم راضی هستم. هر کدام ماهی چندین بار به دیدن من می‌آیند و دور هم می‌نشینیم و با هم غذا می‌خوریم. اهالی حیدرمحله هم پیرمرد یک‌قرن و نیمی قریه‌ی خود را دوست دارند و می‌گویند «او ۱۵۰ سال دارد.» چشمان آسمانی رنگش هنوز به خوبی می‌بینند و گوش‌هایش هم خوب می‌شنود. غذای خوب می‌خورد و خوب حرف می‌زند و خوب راه می‌رود.
لیبروی تیم ملی والیبال درباره اتفاقات عجیبی که طی چند روز اخیر پشت سر گذاشته صحبت کرده است.
ایران من | کاروانسرای وکیل و کاروانسرای گنج‌علی خان
ایران من | بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی
ایران من | موزه مردم شناسی رختشویخانه زنجان
ایران من | موزه باستان شناسی و مردان نمکی زنجان
عبدی نوشت: من هنوز باور نمی‌کنم که چرا باید خانم الهه محمدی یا بسیاری دیگر از زنان پیش و پس از این جریان اعتراضی همچنان در زندان باشند؟ چگونه ممکن است با وجود چنین زنانی در زندان و حتی رسیدگی‌های قضایی غیرعلنی، بتوان از زنان تاثیرگذار امریکای لاتین یا آفریقا یا آسیای جنوب شرقی برای حضور در ایران دعوت کرد؟ یک لحظه خود را جای خانم‌های زندانی بگذارید که دارند از تلویزیون این نشست را می‌بینند چه احساسی به حکومت و کشور خواهند داشت؟
او که جوانی ۲۵ ساله است، گفت: ۶ سال قبل، قاچاقی و برای کار به ایران آمدم و در کارگاه ساختمانی با مقتول آشنا شدم. او وقتی دید جایی برای زندگی ندارم، اجازه داد که هر‌ازگاهی به خانه‌اش بروم. همیشه از من حمایت می‌کرد، اما روز حادثه به‌خاطر یک شوخی با هم درگیر شدیم و جانش را گرفتم.
گئورگی گولسیانی: من هت‌تریک تاریخی ایمون زاید را دیدم و از او الهام گرفتم اما ای کاش دو گلی که زدم به پیروزی می‌انجامید.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ