اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
جنبشی که با نام «زن، زندگی، آزادی» شناخته می‌شود، پاسخی به مجموعه‌ای از حقوق و خواسته‌های محقق نشده جامعه ایران است که البته در کل جامعه و در پاسخ به برخی مسائل اقتصادی و اجتماعی مطرح شده است. درباره این جنبش (که البته برخی دانشمندان این حوزه معتقدند که نام آن را نمی‌توان جنبش گذاشت) اگرچه ابتدا خواسته‌ها به پوشش و گشت ارشاد مربوط می‌شد، اما آرام آرام بقیه خواسته‌ها و انتظارات هم مطرح شد.
ایمان مبعلی یکی از نام‌های ماندگار فوتبال ایران است؛ این ستاره سابق حالا در قامت سرمربی توانسته یک افتخار مهم را در فوتبال پایه امارات کسب کند.
لیبروی تیم ملی والیبال درباره اتفاقات عجیبی که طی چند روز اخیر پشت سر گذاشته صحبت کرده است.
ایران من | کاروانسرای وکیل و کاروانسرای گنج‌علی خان
ایران من | موزه مردم شناسی رختشویخانه زنجان
فصیحی گفت: وضعیت بقیه بچه‌ها از من بدتر است و نمی‌دانیم چه کار کنیم. مدال که گرفتم خوشحال بودم اما دوست داشتم بقیه هم نتیجه بگیرند. دوست دارم همه با هم خوشحال باشیم. دوره قبل با این دوره خیلی متفاوت بود. بچه‌ها نسبت به امکاناتی که دارند، بهترین نتایج را گرفتند. نتیجه همیشه با امکانات ارتباط مستقیم دارد. هر نتیجه ضعیف نشان از شرایط و امکانات ضعیف دارد. بچه‌ها با انگیزه و استعداد ناب خودشان است که نتیجه می‌گیرند.
بقیه مردم ایران هم آدم هستند دوست دارند زندگی کنند برسمیت شناخته شوند. تجربه کاری من می‌گوید همه کسانی که دیدم دوست دارند برای این کشور کار کنند و این زمینه را باید فراهم بکنیم. چرا باید این آمار وحشتناک مهاجرت را داشته باشیم؟ در ثبت نام لاتاری آمریکا برای اخذ گرین کارت آمریکا پنج میلیون ایرانی ثبت نام کردند. معنی این چیست؟ پنج میلیون بروند تا ایران تطهیر بشود؟
این درسته که پرسپولیس پرافتخارترین، پرعنوان‌ترین و پرستاره‌ترین تیم فوتبال باشگاهی ایرانه اما در واقع تفاوت اصلی تیم من با بقیه تیم‌های فوتبال توی ایران، در یک کلمه خلاصه میشه: هوادار.
گئورگی گولسیانی: من هت‌تریک تاریخی ایمون زاید را دیدم و از او الهام گرفتم اما ای کاش دو گلی که زدم به پیروزی می‌انجامید.
من می‌توانم با کی‌روش، ساپینتو و بقیه که سر‌ ملت ایران را کلاه می‌گذارند رفیق بشوم و دلالی‌ آنها را بگیرم و از کنارشان بخورم و حرف هم نزنم اما کار ما این نیست.
مشکلات سینمای ایران آنقدر بزرگ، عمیق و ناامیدکننده است که نه با حضور یک نماینده‌ی کانون در شورای پروانه ساخت، که با هیچ ترکیبی از شوراهای مختلف حل نمی‌شود، راه را اشتباه رفته‌ایم. مشکل سینمای ایران شوراهای مختلف نظارتی نیست، بلکه خود سینمایی است که خودمان ساختیم و پرداختیم. بدبختانه سینمای ما با وجود معضلاتی که گرفتارش شده خودش تبدیل به ذات مشکل شده است. بقیه حرف است و بهانه و اتلاف وقت و شاید هم آدرس‌های غلطِ تعمدی. من متجاوز از چهل سال است که در فضای سینما کار و زندگی می‌کنم، پس، از منِ کوچکترین بپذیرید که در طول این سال‌ها هرگز سینمای ایران را تا به این اندازه ذلیل و منفعل و خجالت‌آور ندیده بودم.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ