شاید باورش سخت باشد که محله زعفرانیه امروزی که با برج‌ها و ساختمان‌های اعیانی شناخته می‌شود، روزگاری آبادی کوچکی بود که با زمین‌های گندم و مزراع کشاورزی‌اش شناخته می‌شد. به عبارت دیگر، زعفرانیه همین چند دهه پیش یکی از آبادی‌های کوچک شمال تهران یا همان شمیران بود که ساکنانش از راه کشاورزی روزگار می‌گذراندند.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
قدیمی‌ها مثلی داشتند اینکه؛ رفتنت با خودت هست برگشتن‌ات با خدا ساکن قدیمی محله یوسف‌آباد گویا در جوانی هوای رفتن به این محدوده نظامی را می‌کند و گشتی هم دردره ندید می‌زند تا ببیند این دره و تپه ترسناک که همه از آن صحبت می‌کنند چیست و خودش آن را تجربه کند که گیر ماموران می‌افتد و ضمانت چند نفر از اهالی و سال‌ها بومی بودن خودش به دادش می‌رسد و باعث رهایی‌اش می‌شود.
در ابتدا، نام کوچه کنی نبود. این کوچه را با عنوان کوچه نزدیک به «باغ پوستی» می‌شناختند. باغ پوستی، باغی بود که در آن پوست دباغی شده گوسفند‌ها را نگهداری می‌کردند، حتی پوست حیوانات شکاری را هم به این باغ منتقل می‌کردند. باغ پوستی محلی بود برای انبار پوست‌های صادراتی به خارج از کشور.
تپه‌های برادران امان‌پور از جنوب الهیه شروع می‌شد و تا شرق خیابان، ولی عصر (عج) امتداد داشت. قبل از این ۲برادر، شخصی به نام معیرالممالک در باغ فردوس خانه‌ای داشت که از طبقه سومش می‌توانست منظره تهران را ببیند، اما تپه‌های شمال دره مزاحمش بودند.
زهرا نظام مافی فرمانفرمائیان به واسطه پدر و همسرش که از شاهزادگان سلسله قاجاریه محسوب می‌شد مال و اموال و زمین‌های بسیاری داشت که از جمله آن‌ها می‌توان به اراضی گسترده‌ای در غرب و جنوب غرب تهران و نیز برخی شهرستان‌ها اشاره کرد.
محله «ازگل» در شمال تهران، ماجرا‌های بسیار دارد؛ از روایت‌هایی که در باره نام متفاوت آن سر زبان‌هاست تا ماجرا‌های «خانم باشی» یکی از همسران ناصرالدین شاه با این روستای خوش آب و هوا. در ادامه به وجه تسمیه این محله پرداخته‌ایم و برگ‌هایی از تاریخ آن را ورق زده‌ایم.
در اینکه چرا این محل به نام جنت‌آباد شناخته می‌شود روایت‌های مختلفی وجود دارد، اما عمدتاً نظر بر این است که به علت وفور آب و قرار گرفتن اراضی در کوهپایه (و احتمالاً حاصلخیزی زمین‌های محله) این محله به «جنت» یا بهشت نامگذاری شده است. جنت‌آباد کلا بر سه قسمت است.
در اینکه چرا این محل به نام جنت‌آباد شناخته می‌شود روایت‌های مختلفی وجود دارد، اما عمدتاً نظر بر این است که به علت وفور آب و قرار گرفتن اراضی در کوهپایه (و احتمالاً حاصلخیزی زمین‌های محله) این محله به «جنت» یا بهشت نامگذاری شده است. جنت‌آباد کلا بر سه قسمت است.
نام هر کدام از محله‌های شمال تهران که در گذشته یکی از آبادی‌های کهن شمیران بوده‌اند، برای خود ماجرایی دارد. این میان، دازاشیب یکی از آن محله‌هاست که برای بررسی علت نامگذاری آن باید به دل تاریخ سفر کرد و نقل‌قول‌های موسفیدان این محله را شنید
با نگاهی به محله‌های ۲۲‌گانه پایتخت، این محله‌ها و اشخاص را معرفی کرده‌ایم با این توضیح که نام برخی از آن‌ها هنوز بر محله‌ها باقی است.
ناصرالدین‌شاه قاجار دلبسته خانمی به نام نازخاتون می‌شود و او را به همسری می‌گیرد. از قضای روزگار این خانم در این محله عمارتی داشته و شاه هم باقی املاک و زمین‌های اطراف عمارت را پشت قباله نازخاتون می‌اندازد. نازخاتون این زمین‌ها را که از جنوب به دریاچه عظیم‌آباد می‌رسید به‌دست رعیت می‌دهد تا در آن کشت و زرع کنند. کم‌کم زمین‌ها رونق پیدا می‌کند و اسم نازخاتون هم روی زبان‌ها می‌افتد و از آن روزگار به این محدوده نازی‌آباد می‌گویند.
وقتی ساخت و ساز‌ها در محله رونق گرفت و به تدریج خانه‌سازی در کوچه‌ها و معابر خاکی محله آغاز شد، جمعی از کارکنان روزنامه اطلاعات در نزدیکی میدان و در کوچه‌ای که آن هم به کوچه اطلاعات معروف شد خانه ساختند. به همین دلیل، کوچه‌ای که کارکنان روزنامه در آن خانه ساختند، به کوچه اطلاعات معروف شد.
اینجا محله نازی‌آباد مال آدم پولداری بود که دختری به نام نازی داشت، حوالی دوره نخست‌وزیری مصدق، این دختر زمین‌های این اطراف را خُرد کرد و به مردم فروخت و از آن زمان نامش در محله ماند.
با استناد به گفته قدیمی‌ها؛ محله شکیب درسال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ درمیان باغ‌های بزرگ پرورش گل و گیاه متولد شد. خانه‌های این محله در خیابانی که بعد‌ها به نام حاج «اصغر جبار» یکی از ملاکان بنام این محله نامگذاری شد، ساخته شدند‎؛ یعنی‌شهید صالحی امروزی.
نخستین حمام نمره را هم سال۱۳۲۶ فردی به نام «سلیمان سنه» به نیت همسرش «کشور خُداد» در محله عودلاجان ساخت. گفته می‌شود همسر او زمانی که آبستن و در یکی از گرمابه‌های محله عودلاجان مشغول استحمام بوده، به دلیل کوبیدن مداوم در از سوی حمام‌دار، دچار ترس و سقط جنین می‌شود.
«علیرضا زمانی» تهران‌شناس می‌گوید: «نام اذون در منابع تاریخی مختلف به عنوان یکی از آبادی‌های شمیران بار‌ها تکرار شده. دکتر حسین کریمان» در کتاب تهران در گذشته و حال به تغییر نام اذون به اوین اشاره کرده است. به عقیده او واژه اذون در گذر زمان به ایون و پس از آن به اوین تغییر نام داده و برای سندیت این مدعا هم شواهدی از تغییر برخی کلمات در زبان رایج اهالی شمیران ارائه کرده است.» در جستجو برای علت نامگذاری محله اوین، اما به روایت‌های دیگری هم می‌رسیم که البته اعتبار چندانی ندارند.
خیابان اصلی محله دکتر اقبال به نام «اقبال» شهرت دارد که اکنون محل تردد خودرو‌هایی است که قصد دارند وارد بازار امین الملک و میدان ابوذر شوند و کم عرضی خیابان شلوغی محله را بیشتر به رخ می‌کشاند. شهروندانی که در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ در محدوده محله دکتر اقبال زندگی می‌کردند به یاد دارند که رودخانه‌ای با آب زلال از وسط دشت وسیع کشاورزی عبور می‌کرد که به آن جلوه‌ای خاص داده بود.
ناصرالدین‌شاه کمی بعد از ساخت این عمارت، آن را به یکی از همسرانش «امینه اقدس» هدیه داد و از همین دوره بود که نام این اراضی از حصار ملا به اقدسیه تغییر کرد.»
محله عودلاجان میزبان خانه‌هایی بسیاری از این دست از جمله خانه موتمن الاطبا است؛ خانه‌ای در خیابان پامنار در کوچه‌ای به همین نام که متعلق به پزشک ناصرالدین شاه بوده است؛ خانه‌ای استثنایی در سه طبقه که در زمان خود، نادر و شاید جزو اولین خانه‌های چند طبقه تهران قدیم بوده است.
اگرچه امروز دربند برای تهرانی‌ها یادآور طبیعت‌گردی و کوهنوردی است، اما آبادی دربند بیش از ۲۰۰ سال قدمت دارد و از دوران ناصرالدین‌شاه برای مردم تهران روستایی شناخته شده بود.
اینجا یکی از ده‌ها پاتوق معتادان و کارتن‌خواب‌هایی است که متجاهر خطاب می‌شوند، متجاهران لامکانی که سال‌هاست خانه‌هایشان را درون کوله‌ای جا داده و شب را زیر سقف آسمان می‌گذرانند، پاتوقی نام آشنا برای رهگذران یکی از محلات قدیمی شرق تهران؛ اینجا معروف به پاتوق اتابک ـ مسگرآباد است.
روزگاری در شرق آبادی سوهانک، باغی بزرگ به نام «بنانیه» قرار داشت که متعلق به پدر «استاد بنان» خواننده و هنرمند سرشناس معاصر ایران بود. ماجرای این باغ بزرگ و از بین رفتن آن، حکایت برگی از تاریخ آبادی سوهانک است.
در محدوده جنوب غرب تهران، درست همان جایی که ریل راه‌آهن تهران ـ اهواز آن را قطع می‌کند، محله‌ای با اسم بامسمایی وجود دارد که اهالی «سبیل‌آباد» صدایش می‌زنند و خود ساکنان گرچه از این نام بدشان نمی‌آید، اما اگر ازشان بپرسید که محله‌تان کجاست قطع به یقین می‌گویند که بچه کوی زاهدی‌اند.
رامین چند متری آن طرف‌تر از دانشگاه صنعتی شریف و سر خیابانی که تابلو نام «شهید نورزاد» در ابتدای آن نصب شده می‌ایستد و می‌گوید: «اینجا لیان شامپو است، ولی قدیمی‌ها آن را به اسم کامپ یا جاویدآباد می‌شناسند. خیابان شهید نورزاد فقط نشانی پستی اینجا است!»
نام منیریه که هنوز هم روی تابلوی میدان اصلی این محله درج شده است، به نام «منیرالسلطنه» یکی از زنان ناصرالدین‌شاه قاجار اشاره دارد. منیرالسلطنه دختر محمدتقی خان معمارباشی بود؛ معماری سرشناس که ساختمان دارالفنون را ساخت.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ