یک سارق حرفه‌ای بعد از دستگیری گفت شکست عشقی باعث شد وارد دنیای تبهکاران شود.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
متهم در جریان تحقیقات به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت‌: حال روحی‌ام خوب نبود و بیمار بودم و مواد مخدر شیشه مصر‌ف می‌کردم. آن شب دوباره با پدرم جروبحث کرده‌ایم. از رفتارش خسته شده بودم.
یکی از بستگان نزدیک «ل. د» توضیح می‌دهد که سال گذشته این پسر از طریق یکی از همسایه‌ها به خانواده معرفی می‌شود. به خاطر اینکه از هم شناخت پیدا کنند چند وقت با هم در ارتباط بودند تا اینکه متهم جواب منفی شنید. او در ادامه می‌گوید: «سال گذشته همین موقع‌ها بود که به خواستگاری او آمدند. متهم شغل خاصی نداشت. چند ماه که از آشنایی‌شان گذشت، «ل» گفت؛ مادرم مریض است و نمی‌توانم به ازدواج فکر کنم. بعد هم مادرش فوت می‌کند. امسال هم متهم این اقدام وحشتناک را انجام می‌دهد.»
دانیال شه بخش، بوکسور ایرانی بعد از خونریزی حریف در جریان راند دوم با رای داوران بازنده اعلام شد.
خواستگاری تمام شده و خانواده دختر نیز تهدید او را جدی نمی‌گیرند تا اینکه دقیقاً چند ساعت بعد از خواستگاری و در بامداد روز گذشته – چهارشنبه ۶ اردیبهشت ماه - پسر جوان با داد و بیداد به طبقه دوم ساختمان محل زندگی اش که در محله دختر همسایه است رفته و شروع به ریختن بنزین روی خود می‌کند. مادر و برادر دختر سریع از خانه خارج می‌شوند تا او را منصرف کنند، اما پسر عاشق پیشه که آب از سرش گذشته، با شعله فندک خود را به شکل دردناکی می‌سوزاند.
دسیسه شیطانی خانم مربی رزمی‌کار برای استادش/ اعترافات کابوس زنان تهرانی/ نجات دختر فریب خورده از خانه پسر شیطان صفت/ نجات گروگان خارجی از چنگال آدم‌‌ربایان در ایران/ دزدان قطعات و لوازم داخل خودرو در دام پلیس/ معمای گم شدن زن جوان با افشای راز جنایت فاش شد/ دختر ۳ ساله در چنگ بیمار روانی!/ دسیسه زن در قتل مرد بعد از عاشقانه های ممنوعه
متهم گفت: از پشت سر به نامادری‌ام نزدیک شدم و در یک لحظه دهانش را با دست گرفتم و او را روی زمین انداختم. یک بار چسب پهن را دور دهانش پیچیدم، ولی او با دستش آن را جدا کرد. برای آن که سروصدا نکند گلو و دهانش را محکم گرفته بودم که دیدم بی‌حرکت شد.
فرماندار شیراز گفت: حدود یک ماه پیش در روستای جرسقان اطراف شیراز سگ‌های ولگرد به کودکی حمله می‌کنند که این کودک به بیمارستان منتقل شده، اما بعد از چند روز به علت شدت جراحات جان باخته است.
با گذشت حدود یک ماه از این شکایت، پسر نوجوانی هراسان خود را به کانکس پلیس در پارک چیتگر رساند و گفت: به همراه دوستم برای پیاده روی به پارک چیتگر رفته بودیم. من برای چند لحظه‌ای از دوستم جدا شدم تا به سرویس بهداشتی بروم، زمانی که برگشتم مرد جوانی را دیدم که با تهدید چاقو دوستم را مورد آزار و اذیت قرار داد و گوشی اش را گرفت. چون چاقو داشت ترسیدم و پشت درخت‌ها مخفی شدم، بعد از اینکه دوستم را رها کرد من مخفیانه او را تعقیب کردم و دیدم که او وارد یکی از بوفه‌های داخل پارک شد.
شهرام بعد از چند روز دوباره با من تماس گرفت و با یادآوری فیلم ضبط شده و تهدید از من خواست به او پول بدهم.
آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»/ تنبیه بدنی پسر دانش آموز از سوی معلم/ شلیک‌های مرگبار مرد مسلح به همکارانش/ درخواست طلاق بعد از ۱۰ بار خواستگاری/ شکایت دختر فروشنده از مشتری آزارگر/ قتل مرد جوان به دلیل ندادن پول غذا/ فاجعه‌ای به رنگ خون!/ مرگ مرد کنج یاب در چاه ۱۲ متری
محاکمه پسر جوان به اتهام آزار دختر دانشجو
وقتی پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد در ابتدای این جلسه دختر جوان درخواست اشد مجازات کرد و گفت: این مرد حتی به دوستش هم رحم نکرد و با اینکه می‌دانست من و بابک قصد ازدواج داریم باز هم دست به خیانت زد.
مرد جوان گفت: بعد به خانه‌ام برگشتم به پدرم گفتم در ماشین بنشین تا من به خانه بروم و کارت ماشینم را که جا گذاشته بودم، بردارم. اما چند دقیقه بعد وقتی برگشتم ناباورانه با صحنه وحشتناکی مواجه شدم. پدرم غرق در خون روی صندلی افتاده بود و من هم بلافاصله با پلیس تماس گرفتم. وقتی مأموران کلانتری شهرزیبا به محل جنایت رفتند مشخص شد علاوه بر شلیک گلوله گردن مرد میانسال هم با چاقو بریده شده است.
جوانی جاه‌طلب و فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌های آمریکا «گروه پیشرو» را تاسیس کرد و مدتی بعد به «کانون مترقی» ارتقاء داد و با جذب چهره‌های متنفذ عصر پهلویِ پسر کانون را توسعه داد و به «حزب ایران‌نوین» تبدیل کرد اما سخنان، رفتارها و سیاست‌های ضد دینیش ۱۴ ماه بعد کار دستش داد و به دست یکی از چهره‌های جمعیت فداییان اسلام، اعدام انقلابی شد و در حسرت حزب و عوایدش ماند.
جوان ۲۴ ساله گفت: من و طاهره درحالی پای سفره عقد نشستیم که حدود یک ماه بعد از این ماجرا متوجه رفت و آمد‌های مشکوک نامزدم به مغازه سبزی فروشی محله شدم. این موضوع سوء ظن مرا برانگیخت و به همین دلیل به طور پنهانی همسرم را تعقیب کردم تا این که متوجه شدم طاهره با پسر مرد سبزی فروش قبل از ازدواج با من ارتباط داشته و به این ارتباط خیابانی بعد از ازدواج با من نیز ادامه می‌دهد و تازه فهمیدم که چرا پدرم مخالف این ازدواج بود و نمی‌خواست من با طاهره ازدواج کنم.
متهم گفت: آن شب منتظر دخترم بودم تا از سرکارش به خانه بازگردد. او به عنوان فروشنده در یکی از فروشگاه‌های مشهد مشغول کار بود و هر شب به تنهایی به منزل بازمی گشت، ولی وقتی من از حیاط بیرون آمدم او را در کنار جوان موتورسواری دیدم که دستش را گرفته بود و قصد داشت به زور دختر ۱۵ ساله ام را سوار موتورسیکلت کند!
پسر جوان جلوی چشمان پدرش با قمه کشته شد
آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»/ ویراژ خونبار!/ مادر ثروتمندمان دستفروشی می کند/ پسر جوان جلوی چشمان پدرش با قمه کشته شد/ شکایت خانم دکتر از برادرشوهر به اتهام کودک ربایی/ همسایه بی رحم همه را به رگبار بست!/ تسویه‌حساب خونین در سفره‌خانه سنتی/ جنایت بعد از جشن تولد!/ قصاص برای قاتل نگهبان کارخانه
ماموران پلیس به تحقیق از شاهدان ماجرا پرداختند. یکی از آن‌ها به پلیس گفت: «ما در سفره‌خانه نشسته بودیم که ناگهان دو مرد که یکی از آن‌ها میانسال و دیگری جوان بود، به سفره‌خانه آمدند و با صاحب آنجا درگیر شدند. مرتب فحاشی می‌کردند. درگیری بالا گرفت. ولی این درگیری خیلی زود تمام شد. آن‌ها رفتند. اما باز هم چند دقیقه بعد دوباره برگشتند. این بار قمه داشتند. خیلی وحشتناک بود. همه ترسیده بودیم. آن‌ها فریاد می‌زدند و درنهایت با ضربات قمه، صاحب سفره‌خانه، پسرش و یکی از دوستان‌شان را زخمی کردند و متواری شدند.»
نیما ۲۸ ساله بعد از بازداشت و انتقال به اداره آگاهی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و سعید سال‌های زیادی بود که با هم رفاقت داشتیم. روز حادثه سر موضوعی باهم بحث کردیم و سعید به یکباره فحش ناموسی داد و من کنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم تا بمیرد. می‌دانستم که اگر زنده بماند حتماً من را می‌کشد.
پس از دستگیری نادر؛ وی مورد بازجویی قرار گرفت و به قتل سیامک اعتراف کرد. متهم در توضیح ماجرا گفت: ۲ سال پیش با لیلا ازدواج کردم و زندگی‌مان خوب بود تا اینکه چند ماه قبل متوجه شدم که سیامک برای همسرم مزاحمت ایجاد کرده است. بعد از مدتی موفق شدم شماره تلفن سیامک را پیدا کنم و از او خواستم تا دست از مزاحمت بردارد، اما مرد جوان در کمال وقاحت حرف‌هایی زد که خیلی عصبانی شدم.
دختر دانشجو گفت: مدتی قبل با پسر جوانی در خیابان آشنا شدم. او مدعی بود که قصد ازدواج با من را دارد پس از اینکه شماره تماس مرا گرفت چند روز بعد با هم در یکی از خیابان‌های شرق تهران قرار ملاقات گذاشتیم، اما وقتی سوار خودروی او شدم به سمت ورامین رفت و بعد هم با تهدید چاقو من را مورد آزار و اذیت قرار داد و از من فیلم سیاه تهیه کرد. پس از آن هم من را مورد ضرب و شتم قرار داد.
رسیدگی به این پرونده از اوایل دی‌ماه سال گذشته با گزارش نزاع جمعی در قرچک ورامین آغاز شد. پس از حضور و بررسی‌های مأموران مشخص شد، درگیری میان ۷ نفر که سرنشینان دو خودرو بودند، رخ داده است. در این میان پسر ۳۰ ساله‌ای به نام کریم از ناحیه سر بشدت مجروح شده بود که به بیمارستان منتقل شد و ساعاتی بعد هم در اثر شدت جراحات وارده جان باخت.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ