«واقعیت این است که جریان اصولگرایی درگیر یک طیف تمامیت خواهی شده است که با استفاده از نهادهای قانونی و ظرفیتهای مالی، سیاسی و امنیتی که دارند، تلاش میکنند جدا از اینکه کل جریان اصولگرایی را از آن خود کنند، تمام قدرت (قوای سهگانه و نهادهای حکومتی) کشور را به دست گیرند. این طیف اصلا حاضر نیستند با گروه و جریانی همکاری داشته باشند و عملا همه را خائن میدانند جز خودشان.»
اخبار مشابه
در این قسمت میتوانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده
نمایید.
یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: در میان اصولگرایان تقریبا همه آنهایی که پیشبینی میکردیم ثب نام اولیه انتخابات را انجام دادند.
ماجراها و کشمکشهای پایداریچیها و قالیبافیها تا انتخابات مجلس دوازدهم در اسفندماه و احتمالا بعد از آن هم ادامه خواهد داشت. خصوصا اینکه نمایندگان طیف قالیباف، تحرکات دولتیها در زمینه انتخابات را در راستای «دخالت سازمانیافته» قوه مجریه در انتخابات پیشرو میدانند.
جریان اول اصولگرایی جریان مستقر در قدرت است که دولتمردان و دیپلماتهای کنونی وزارت خارجه را در بر میگیرد. این جریان به دلیل اقتضائات مملکتداری و مسوولیتهای اجرایی طرفدار مذاکره برای حل مشکلات کشور است و از مقطع ۸ آذر ۱۴۰۰ تا شرایط کنونی که پای یک تفاهم نانوشته، ضمنی، موقت یا کمتر در برابر کمتر در میان است، نسبت به مساله رفع تحریمها و بهرهمندی از مزایای اقتصادی آن اهتمام ورزیده و به مذاکره ولو غیرمستقیم وزن میدهند.
بیگدلی گفت: طرح چنین بحثها و مقایسههایی درست نیست و بهعبارتی قیاس معالفارق است. بعضی از رسانههای راست افراطی و اصولگرایان تندرو دست به چنین کاری زدند و به مقایسه میان عملکرد نهادهای امنیتی و دولت در کشور با عملکرد دولت در فرانسه پرداختند. توجه داشته باشید دموکراسی فرانسه با سایر کشورها حتی آمریکا و انگلستان هم متفاوت است.
محمد مهاجری نوشت: حجاریان با مصاحبه خود، آن بخش از اصلاحطلبان معتدل که به مشارکت نسبتا جدی در انتخابات معتقد هستند را، وارد بازی خودخواستهاش کرد. حال آنکه برخورد منطقی اصولگرایان میتوانست میدان بازی او را محدود کند و فرآیندی را بسازد که احتمال همگرایی اصلاحطلبان با ایده و روش انتخاباتی وی را تضعیف کند.
مهاجری درباره قالیباف گفت: او بهدنبال یک بازی دوگانه است؛ اول اینکه بتواند رئیس مجلس شود و دوم اینکه، از صندلی ریاست مجلس برای رسیدن به کرسی ریاستجمهوری ۱۴۰۴ استفاده کند. به همین دلیل، جریان جبهه پایداری، با یک پارادوکس مواجه است، از یک طرف اگر به نفع آقای قالیباف کار کند، عملاً آقای رئیسی را برای انتخابات ۱۴۰۴ ضعیف میکند و اگر بخواهد آقای قالیباف را تضعیف کند، به این معنا است که مجبور است به اصولگرایان سنتی و اصولگرایان معتدل میدان بیشتری دهد.
درباره مرزهای اصلاحطلبی میتوانم بگویم ما از یک طرف با شبهاصلاحطلبان مواجه هستیم و از یک طرف با معدود افراد آوانگارد. سایرین فعلا در حالت اغما به سر میبرند و تلاش دارند راهی برای برونرفت از وضع کنونی پیدا کنند. با این وجود من هنوز معتقدم میان اصلاحطلبی و اصولگرایی مرزهایی وجود دارد. اولا، بخش قابل ملاحظهای از اصلاحطلبان سرسپرده نیستند. ثانیا، سرکوبگر نیستند و میل به خشونت ندارند. از آن مهمتر دستکم طرحها و تئوریهایی برای اداره بهتر کشور دارند.
آن چه احتمالات در گرایش محسن رضایی به پیوستن به رقابت های انتخاباتی آینده را بیشتر میکند، از منظر روان شناختی «دیده شدن» در عرصه سیاسی و اجتماعی است؛ موضوعی که مسئله مذکور برای دیگر گروه های سیاسی کمتر مدنظر قرار داده شده و توزیع مفهوم دیده شدن، شامل نیروهای کمتر خودی در حوزه نیروهای اصولگرای میانه رو نیز نشده است
در برابر تحرکات تند پایداریچیها، اما این قالیباف است که راسا وارد میدان شده و با استفاده از همان ادبیات مرسومش درخصوص «سوپرانقلابیها» تلاش میکند، ناف طیفهای رادیکال جناح راست (جبهه پایداری و عدالتخواهان) با اصولگرایان را قطع کرده و نو اصولگرایان را تنها وارث واقعی جناح راست معرفی کند.
نگرانی این جریان از تکروی با هدف سهمخواهی پایداریها که منجر به تشتت و افتراق میان خودیها خواهد شد، نتیجه انتخابات را برای این جریان به نگرانی تبدیل کرده و گرهزدن منافع مردم با منافع جریان اصولگرایی گزارهای بیحاصل است؛ زیرا عملکرد این جریان که همه ارکان اجرائی و حاکمیتی را در دست دارد، جایی برای جلب حمایت عمومی باقی نگذاشته که بخواهد پشت یک جریان در مقابل یک جبهه تندرو قرار گرفته و اینگونه دوقطبی بیحاصل شکل بگیرد.
ماجرای شکاف میان اصولگرایان از زمانی آغاز شد که بحث حضور چهرههای مطرح اصولگرا در جریان ثبتنامهای انتخاباتی ۱۴۰۰ مطرح شد. در آن برهه اعلام شده بود سید ابراهیم رییسی و محمدباقر قالیباف که هر دو سابقه شکست از حسن روحانی را در رزومه سیاسی خود داشتند و یکی در شمایل رییس مجلس یازدهم و دیگری در قامت رییس دستگاه قضا فعالیت میکرد، تصمیم گرفتند تا هر دو از ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری خودداری کنند تا فردی جوان و تازه نفس از جناح راست برای این منظور برگزیده شود.
مخالفت مردم با ممنوعیت رفراندوم را که نمیتوان از میان برد سهل است که آن را تشدید میکنید و این عوارض بسیار سنگینی برای کشور دارد. بعد یکباره چشم باز میکنید و میبینید که مردم از رفراندوم هم عبور کردهاند. بنابراین اصولگرایان طرفدار وضع موجود باید خود را به اعداد و صفرهایی تبدیل کنند که جلوی رهبری سیاسی قرار گیرند و این مستلزم حدی از استقلال فکری است. مثل مرحوم افروغ والا میلیونها صفر در پشت یک، فایدهای ندارد.
باید اشتباهات خود را قبول کنیم. اگر عیبی هست، از جوانان بخواهیم راهنماییمان کنند و قبول کنیم و انجام دهیم. جوانان ما فهیم و عاقل و تحصیل کرده هستند. اگر ما واقعاً صادقانه با آنان گفتوگو کنیم و انتقادات آنان را بپذیریم و همدلی و هم زبانی با آنان داشته باشیم، این اعتمادسازی شکل میگیرد. باید یک فضای شفافتر و میدان وسیعتری برای تحرکات همه پیدا شود.
باید اشتباهات خود را قبول کنیم. اگر عیبی هست، از جوانان بخواهیم راهنماییمان کنند و قبول کنیم و انجام دهیم. جوانان ما فهیم و عاقل و تحصیل کرده هستند. اگر ما واقعاً صادقانه با آنان گفتگو کنیم و انتقادات آنان را بپذیریم و همدلی و هم زبانی با آنان داشته باشیم، این اعتمادسازی شکل میگیرد. باید یک فضای شفافتر و میدان وسیعتری برای تحرکات همه پیدا شود
در اینکه «لایحه ارتقاء امنیت زنان در مقابل سوءرفتار» نقاط ضعف و قوتی را در خود جای داده، تردیدی نیست، اما در این میان افرادی هستند که با نگاه سیاسی به لایحه، تلاش میکنند تا در دوره یکدستی دولت، مجلس و دیگر ارگانها به ریاست و مدیریت اصولگرایان، لایحه حمایت از زنان در مجلس مطرح نشود.
در اینکه «لایحه ارتقاء امنیت زنان در مقابل سوءرفتار» نقاط ضعف و قوتی را در خود جای داده، تردیدی نیست، اما در این میان افرادی هستند که با نگاه سیاسی به لایحه، تلاش میکنند تا در دوره یکدستی دولت، مجلس و دیگر ارگانها به ریاست و مدیریت اصولگرایان، لایحه حمایت از زنان در مجلس مطرح نشود.
در میان اصولگرایانی که نامشان به عنوان کاندیدای احتمالی انتخابات ۱۴۰۴ نام برده می شود نام قالیباف و جلیلی را هم می توان دید.
سید محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: متاسفانه تحلیل اشتباهی میان اصولگرایان شکل گرفت؛ مبتنی بر این تحلیل اشتباه هم انتخابات مجلس در سال ۹۸ و هم انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ برنامهریزی شد. این تحلیل که اگر اصلاحطلبان، طیفهای میانهرو در یک کلام غیرخودی کنار گذاشته شوند، جامعه به سمت جناح راست میل میکند و تسلیم آنها میشود. این تحلیل اشتباه بود و فکر میکنم، امروز بسیاری از فعالان سیاسی در جناح راست به این نتیجه رسیدهاند که تحلیل اشتباهی داشتهاند. این تصور اشتباه که اگر در حاکمیت همه خودی باشند و یکدست شوند، مشکلات مملکت حل میشود، ریشه بسیاری از مشکلات است.
این همه شعار محرومان و سادهزیستی دادن و در کنارش حملات عجیب و غریب به دیگران کردن را بگذارید در کنار ثروت یک نامزد پیشنهادی برای وزارت در دولت خودشان. آن هم ثروت غیر مولد که اگر تولید بود باید دست او را هم بوسید.
این قطبیت امروز به وجود نیامده و چیز ناشناختهای هم نبوده است، چرا تاکنون به آن توجه رسمی نمیشد؟ آقای حداد عادل که نخبه فرهنگی و فکری اصولگرایان است و همواره در میان چند مقام بالای سیاسی و فرهنگی جای داشته است، چرا متوجه این مساله نشده بود؟
اینکه لاریجانی سمت جدیدی دریافت خواهد کرد یا خیر همچنان نامشخص است، اما اینکه او در انتخاباتهای پیشرو برای بخشی از اصولگرایان حلقه اتصال باشد و لیدری بخشی از این طیف را بر عهده بگیرد، دور از ذهن نیست.
در زیر پوست اخبار مرتبط با دستگیری مشاور ارشد وزیر راه و شهرسازی، ماجراهایی جریان دارد که شاید اطلاعات چندانی از آن در دسترس عموم نباشد. برخی از تحلیلگران امور سیاسی معتقدند که این حوادث تبعات انشقاقی است که میان اصولگرایان بعد از انتخابات سال ۱۴۰۰ شکل گرفته است.
به نظر میرسد هرچه زمزمه توافق هستهای بیشتر و بیشتر شنیده میشود تحرکات در میان طیفهای اصولگرای مخالف برجام افزایش پیدا میکند. در مجلس برخی معتقدند که توافق باید به تصویب نمایندگان برسند و به شدت نسبت به مذاکرات نتیجه آن بدگمان هستند و احیای مجدد برجام را شکستی بزرگ برای کشور میدانند.
خیزش گرد و خاک از شمال تا جنوب
تمامی حقوق این سایت متعلق به آیلوک میباشد. سایت مپ