تجسس‌های مأموران پلیس تا ۲سال ادامه داشت تا اینکه در سال۸۶ آن‌ها به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می‌داد متهم با هویتی جعلی و به‌طور مخفیانه زندگی می‌کند. او در یک نانوایی به‌عنوان کارگر کار می‌کرد که پس از ۲سال فرار دستگیر شد و به قتل برادر همسرش اعتراف کرد؛ اما گفت قصد کشتن او را نداشته است.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
منصوره اتحادیه ۸۹ سال دارد. او مادر و مادربزرگ است. هر روزش به خواندن و پژوهش و ورق زدن اسناد می‌گذرد و صبحش در نشر «تاریخ ایران» شب می‌شود. او همه این‌ها هست، ولی هیچ یک از این‌ها او را به‌درستی توصیف نمی‌کنند. نکته جالب درباره زندگی خانم اتحادیه این است که او در یک سه‌راهی تاریخی جذاب به دنیا آمده و زندگی کرده است.
مرد جوان وقتی مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی اش گفت: پنج ماه است که با نصیبه ازدواج کرده ام. ولی از وقتی زندگی ما زیر یک سقف آغاز شد تا الان همسرم را به ندرت دیده‌ام.
یکی از آن‌ها گفت: زن و شوهری جوان که در محله ما زندگی می‌کردند یک روز سراغ ما آمدند و گفتند دخترشان بیمار و در بیمارستان بستری شده است، اما، چون آن‌ها مشغله کاری زیادی دارند نمی‌توانند از او پرستاری کنند. آن‌ها از ما خواستند که در ازای دریافت شبی ۲۰۰ هزارتومان هرشب در بیمارستان بمانیم و مواظب دختربچه باشیم. ما در حالی این کار را قبول کردیم که حتی اسم این زن و شوهر را هم بلد نبودیم و نمی‌دانستیم خانه‌شان کجا است.
درست در فاصله اندکی پس از تصویب این طرح جنجالی علیه ایران، نماینده اوکراین در مسابقات جهانی پرس سینه هم حاضر به دست‌دادن با رقیب ایرانی‌اش نمی‌شود تا مشخص شود چه اندازه چنین موضوعات سیاسی‌ای در زندگی روزمره اوکراینی‌ها ریشه دوانیده است. مسئله، اما اینجاست که آیا روح ورزش اجازه چنین برخوردی را می‌دهد؟ پاسخ به این سؤال بسیار روشن و یک «نه» کامل است، ولی تعدادی هم‌زمان با یادآوری ماجرای مسابقه‌ندادن ورزشکاران ایرانی با رقبای اسرائیلی می‌گویند ورزشکار ایرانی نباید از چنین رفتاری شگفت‌زده شود.
بعد از دو سال متوجه شدم او وارد یک رابطه دیگر شده است. او از هرچه در اختیار من قرار می‌داد محرومم کرد و باعث شد دیگر نتوانم مثل سابق زندگی کنم، حتی وقتی اعتراض کردم مرا از کار اخراج کرد.
ماجرای کالین زمانی وایرال شد که او در ویدئویی در حساب تیک تاکش به شرح ماجرای خود پرداخت. داستان این زن ۳۰ ساله‌ی آمریکایی خیلی زود در شبکه‌های اجتماعی فراگیر شد و او با ابراز حمایت و همدردی همه‌ی کسانی مواجه شد که از ماجرای او باخبر شدند.
وقتی مردم هر ساله باید زمان بیشتری را برای افزایش درآمد، در حال کار کردن باشند و باز هم درآمد آن‌ها کفاف یک زندگی مناسب را ندهد، وقتی امنیت شغلی برایشان وجود ندارد، مشخص است که ترجیح می‌دهند به کشور‌های دیگر مهاجرت کنند. با اینحال بدون شک هنوز مسئولان متوجه اصل ماجرا نشده اند. هنوز نمی‌دانند کشور با چه خطر بزرگی مواجه است و چه تهدید خطرناکی سایه بر ایران انداخته است
در بخشی از کتاب «علامه محمدتقی جعفری، سرگذشت و ایام، آرا و اندیشه‌ها» ماجرای ترک سیگار علامه جعفری نقل شده است: در اوایل سال ۱۳۶۱ ش، روزی خانمی از همسایگان برای پرسیدن یک سوال به بنده تلفن کرد و گفت: آیا مصرف سیگار حلال است یا حرام؟ گفتم: مباح است. علت سوال شما چیست؟ آن خانم گفت: من پسر جوانی دارم که سیگار می‌کشد و وقتی به او می‌گویم سیگار نکش، در پاسخ می‌گوید: اگر سیگار بد بود، آقای جعفری سیگار نمی‌کشید.با شنیدن این سخن، انگار که دیوار زندگی شکاف بردارد و ابدیت را نشان دهند، احساس عجیبی مرا فرا گرفت که: خدایا! این جوان به علت اینکه من سیگار می‌کشم، دست به چنین کاری می‌زند و از این بابت در پیشگاه تو نمی‌توانم جوابگو باشم و....
موضوع از این قرار بود که انفجار‌ها مربوط به یک برنامه فرهنگی با نام «تا پای جان» در محل گروه ۴۴ توپخانه ارتش اصفهان با موضوع روایت زندگی شهید صیاد شیرازی بود که اتفاقاً در زمینه تبیین و روشنگری در جهت نشان دادن پیشینه برخی از هسته‌های اصلی همین عوامل رسانه‌های معاند بوده است.
آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»/ شهادت علیه متهم در دادگاه با قتل پایان یافت/ زندگی در وحشت!/ بچه‌ها را به دستور مادرشان دزدیدم!/ یک کشته بر اثر ورود لودر به یک منزل!/ رسیدگی به پرونده محیطبان کرمانی در دادسرای نظامی/ متهم به قتل دوباره محاکمه شد/ ماجرای هولناک شراب مرگ در جشن تولد!/ راز ناپدید شدن پدر با اعترافات پسر فاش شد
مانی حقیقی، فیلمساز ایرانی که هم به عنوان نویسنده و هم بازیگر با فرهادی همکاری کرده بود نیز مدعی شده که فیلم «گذشته» فرهادی بر اساس اپیزودی از زندگی خودش ساخته شده است. او مدعی است که فرهادی هرگز اجازه استفاده از داستان زندگی‌اش را نگرفته و تنها زمانی که از حقیقی درخواست بازی در این فیلم را داشته، این موضوع را با او در میان گذاشته است. حقیقی در این باره می‌گوید: «عجیب است که یک نفر به داستان زندگی شما گوش کند و برود و فیلمنامه ای درباره آن بنویسد و به شما بگوید "دوست داری در این فیلم بازی کنی؟" این نوعی راه دوربرگردان برای برقراری ارتباط است، اما برای من توهین‌آمیز نبود.»
آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»/ جاساز ۱۷ کیلو شیشه در خودروی لیفان/ کلامی که یک زندگی را سوزاند!/ قصاص زن بدهکار به جرم قتل پیرزن/ قتل مرد بلال‌فروش با چاقوی مشتری در گردنه قوچک/ مرگ دختر نوجوان در واژگونی اتوبوس/ ماجرای شعله های سرکش جنایت سیاه/ برای آزادی دکتر ۴ میلیارد تومان خواستیم
متهم گفت: زندگی فلاکت بار من از زمانی که معتاد شدم در مسیر بیراهه قرار گرفت و برای تامین مخارج اعتیادم مجبور بودم سرقت کنم! یک بار پرایدی را از منزل یک جوان هوسران به سرقت بردم و آن را به زنی تحویل دادم که مدتی در منزل او زندگی می‌کردم. آن زن هم مبلغ اندکی به من داد و بعد هم فهمیدم که او پس از مدتی استفاده از پراید، آن را در بیابان رها کرده است که خودرو توسط پلیس کشف شد و در اختیار مال باخته قرار گرفت. از آن روز به بعد تلاش می‌کردم طوری رفت و آمد کنم که شناسایی نشوم.
یک سال و نیم است که از مفقود شدن ملیکا می‌گذرد، اما هنوز خانواده‌اش هیچ خبری از او ندارند و نمی‌دانند چه بلایی بر سر دخترشان آمده است. پلیس در همان ابتدای ماجرا تا قبل از دستگیری مظنون به خانواده ملیکا گفته بود که با هیچ رسانه‌ای صحبت نکنند، زیرا امکان دارد متهم دخترشان را به قتل برساند، اما پلیس نمی‌دانست مظنون در زندان به زندگی خود پایان می‌دهد.
ایوب بهتاج در واکنش به سوالی در مورد آپارتمان لاکچری گلر این تیم، چنین موردی را عادی دانست.
زن سابقه‌دار گفت: من وقتی ۱۳ساله بودم شوهر کردم، در واقع شوهرم دادند. پدرم فقیر بود و با اولین خواستگار من را شوهر داد. شوهرم اعتیاد داشت و من از روز اول زندگی بدبختی داشتم. شوهرم من را دوست نداشت و کتکم می‌زد. من را فقط برای برطرف کردن نیازهایش می‌خواست. من دو بار باردار شدم و هر بار که باردار شدم هم دختر به دنیا آوردم. آخر سر هم شوهرم من را طلاق داد.
زن جوان گفت: از تماس شکوفه در آن ساعت روز فهمیدم که باز هم با یک مشکل حاد خانوادگی روبه رو شده است و مرا آخرین امید خود می‌داند تا مانند همیشه تاروپود از هم گسسته زندگی او را به یکدیگر گره بزنم، اما من با پاسخ‌هایی کوتاه صحبت درباره زندگی اش را به فرصت دیگری موکول کردم و با قطع شدن تلفن صدای شکستن قلب او را نیز شنیدم و به همین دلیل استیکری با مفهوم شرمندگی و ناراحتی برایش فرستادم تا بدین گونه از قدیمی‌ترین دوستم عذرخواهی کرده باشم.
آخرین آمار مبتلایان «کووید-۱۹»/ ماجرای زندگی با خانواده‌ای که فقط نیمرو می‌خورند!/ قتل مرد دامدار با ۶ گلوله/ کشف ۱۵۱ فقره سرقت در کرمان با اجرای طرح‌های پلیس/ دستگیری قاتلی که در کوه مخفی شده بود/ باند ۱۰نفره سرقت سیم و تجهیزات ریلی متلاشی شد/ صدور کیفرخواست پرونده مرگ دختر ۴ ساله/ گذشت از قصاص سربازی که محکوم به مرگ بود/ باند مخوف یک دست متلاشی شد/ دردسر وام ۱۲۰ میلیون تومانی برای مرد تنباکو فروش
ماجرای زندگی با خانواده ای که فقط نیمرو می خورند!
زن ۴۳ ساله گفت: من به خواست شاهرخ (همسرم) زندگی در کنار خواهر و برادران او را در حالی آغاز کردم که هیچ کس اهمیتی به من نمی‌داد و رفتارشان با من به گونه‌ای دیگر بود. آن‌ها در طول چند روز هیچ گاه با من سخن نمی‌گفتند به طوری که روز‌ها را می‌خوابیدند و شب‌ها تا سپیده صبح بیدار بودند. هیچ کس در خانه آن‌ها غذا نمی‌پخت و بیشتر اوقات نیمرو می‌خوردند و با کسی هم رفت و آمد و معاشرت نداشتند.
ماجرای ژینا اگر چه ظاهراً امری تکینه بود، ولی تبدیل به امری عام شد که همه معترضان با آن همذات پنداری می‌کنند؛ و حتی یک قدم جلوتر، طلب عدالت برای ژینا و خانواده اش تبدیل شد به طلب بدهی انباشته جامعه – یعنی زندگی، امنیت، آزادی، نظم و زیبایی- به اعضایش.
دومین محکومی که موفق به جلب رضایت شد مرد جوانی بود که دامادشان را به قتل رسانده بود. این جنایت ۳ تیر سال ۸۸ زمانی رقم خورد که زن جوانی با مادرش تماس گرفت و از شوهرش که با او دعوا کرده بود شکایت کرد.
متهم که هیچ راهی جز بیان حقیقت نداشت، درباره چگونگی تهیه سلاح و دستبرد مسلحانه در مشهد گفت: مدتی قبل یک دستگاه وانت نیسان به طور اقساطی خریدم تا با آن کار کنم و هزینه‌های زندگی ام تامین شود، اما کار نبود و من هم نمی‌توانستم ماهانه مبلغ دو میلیون تومان اقساط خودرو را بپردازم. این بود که تصمیم گرفتم از طریق سرقت مسلحانه به پول برسم.
ماجرا به دی ماه سال گذشته برمی‌گردد. وقتی خانواده یک افسر ارتش در افغانستان بعد از ورود طالبان به آنجا تصمیم گرفتند به صورت قاچاقی از مرز خارج شوند و به ایران بیایند. آن‌ها پس از اینکه به قاچاق‌بر‌ها پول دادند، با چند خانواده دیگر راهی ایران شدند. راه سختی در پیش داشتند، اما سختی‌هایش را به جان خریدند تا اینکه به مرز ایران و پاکستان رسیدند. ولی آن‌ها اتفاقی هولناک در انتظارشان بود. اتفاقی که زندگی این خانواده را از هم پاشید.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ