نیمار اعتراف کرد که بازگشت به سانتوس و بازی برای اولین تیمش، برای او شبیه رویا است.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
متهم گفت: «همسر عماد در فرصتی مناسب کلید خانه مجردی شوهرش را پیدا کرده و از روی آن ساخته بود. او از من خواست وارد خانه شوهرش شوم و وقتی او به خانه‌اش آمد، با ضربات چاقو او را از پای دربیاورم. من هم با همدستی دوستم در زمانی که همسر عماد گفته بود او به خانه مجردی می‌رود، وارد خانه اش شدیم و وقتی عماد وارد شد او را غافلگیر کرده و با ضربات چاقو از پای درآوردیم.»
متهم در تشریح لحظه درگیری گفت: من می‌خواستم با مشت به گردن پیام بزنم، اما او سرش را عقب کشید و چاقویی که در دستم بود، ناخواسته با گردن او برخورد کرد. وقتی پیام خونین روی زمین افتاد، از ترسم فرار کردم. باور کنید من خصومتی با او نداشتم و او خودش دعوا را شروع کرد و آن را ادامه داد. من اصلاً راضی به مرگ او نبودم. مرگ او ناخواسته اتفاق افتاد. من برای اینکه او بترسد و دعوا را تمام کند، چاقو را از جیبم بیرون آوردم و فکر نمی‌کردم دعوا با قتل تمام شود.
متهم که با دروغگویی سعی داشت پلیس را گمراه کند سرانجام لب به بیان حقیقت گشود و به قتل اعتراف کرد. وی گفت: من کیوان را کشتم و جسدش را آتش زدم، سپس جنازه را داخل یک چاله در حاشیه فرودگاه امام خمینی دفن کردم.
متهم به تجاوز گفت: من مغازه‌دار هستم، ثروت آنچنانی ندارم، اما آزیتا قصد دارد اخاذی کند. او یک دروغگو است و چه خوب که حالا فهمیدم؛ قبل از اینکه با او ازدواج کنم.
بورل تصریح کرد: از نظر من، چین باید به کی یف سفر کند تا پیشنهادات آن معتبر در نظر گرفته شود و این کشور متهم به یکجانبه گرایی نشود.
متهم گفت: همان‌طوری که در دادسرا هم گفتم قصد ما کشتن رحمان نبود و تنها می‌خواستیم از خانه‌اش سرقت کنیم. من دهانش را به قصد ساکت کردن او بستم، اما او خفه شد.
متهم گفت: او دوستم نبود ما سال‌ها با هم زندگی کردیم آن شب به خانه ما آمد و مشروب خوردیم، اما پس از یک ساعت از حالت طبیعی خارج شدم و هنوز هم نمی‌دانم که بر سر چه موضوعی باهم درگیر شدیم که من با چاقو ضربه‌ای به او زدم. حالا هم شرمنده پدر و مادرش هستم و از آن‌ها می‌خواهم مرا ببخشند و به جوانی‌ام رحم کنند.
ما متاسفانه به دلیل مافیای خودرو، تا امروز نتوانستیم حمل و نقل عمومی را گسترش و توسعه بدهیم. البته من یک حدس دیگری هم دارم و این است دولت‌ها به دلیل اینکه نمی‌توانند شغل مناسب برای مردم ایجاد کنند، با تشویق عمومی به استفاده کاری از خودرو‌های شخصیشان مثل مسافرکشی، سعی دارند کم‌کاری‌های خود را در ایجاد اشتغال مخفی کنند.
متهم گفت: اختلافات ما ادامه داشت تا اینکه فهمیدم شهریار هشت‌میلیارد تومان بیت‌کوین خریداری کرده است. من هم با او قرار گذاشتم تا با هم تسویه‌حساب کنیم. ولی همچنان با هم بحث داشتیم. من هم از قبل اسلحه کلت تهیه کرده بودم و با خودم بردم. قصدم کشتن شهریار نبود، می‌خواستم اگر درگیر شدیم، او را تهدید کنم تا بترسد و اختلاف‌مان را حل‌کند.
متهم گفت: مهسا مدام می‌گفت خیلی بی‌عرضه هستی و وقتی به او می‌گفتم نمی‌توانم کار مناسبی پیدا کنم گفت تو حتی عرضه این را نداری که سرقت کنی. برای اینکه به من ثابت کنی دوستم داری و لیاقت زندگی با مرا داری باید یک ماشین سرقت کنی. از شنیدن حرف‌های مهسا خیلی ناراحت شدم. به او گفتم به تو ثابت می‌کنم که عرضه سرقت را دارم.
متهم گفت: باور می‌کنید من نمی‌خواستم قتل انجام دهم. فقط در دفاع از خودم بود. وقتی او به سمتم ضربات قمه را پرت کرد، برای ترساندن او چند بار چاقو را به بازویش نزدیک کردم. فکر نمی‌کردم ضرباتم به او اصابت کند و جانش را از دست بدهد. پیام دوستم بود نمی‌خواستم رفیق‌کشی کنم.
به گفته متهم تنها به این علت اینکار را انجام داده که فرهود (پدر علم ژنتیک ایران) برای او خواستگاری رفته است. متهم به خبرنگار صدا و سیما گفت: سال 93 تا 96 پیش ایشان کار می کردم و منشی‌اش را به من معرفی کردند و گفتند بیاید با آن خانم ازدواج کنید و ازدواج هم صورت گرفت. بنا به گفته متهم چون خانم مهریه اش را به اجرا گذاشته همه چیز را از چشم پرفسور فرهود می داند.
متهم گفت: «قرار بود دکتر واسطه خیر باشد، اما سبب مشکلات من شد» گفتم: «یعنی دکتر عمداً برای تو بد خواست؟» با سر تاکید کرد: «بله؛ چرا دکتر باید زنی را برای ازدواج به من معرفی کند که چند وقت بعد از ازدواج دادخواست طلاق بدهد و مهریه اش را به اجرا بگذارد؟ دکتر نمی‌دانست این زن، زن حسابی نیست؟»
متهم که ۱۶ سال داشت و ایرانی بود به جایگاه رفت و با ابراز ندامت از حضورش در گروهک تروریستی داعش گفت: من فریب خوردم، فکر کردم سوار ماشین‌های امریکایی می‌شویم و از زندگی‌مان لذت می‌بریم، اما همه حرف‌های‌شان دروغ بود. باور کنید خانواده‌ام نمی‌دانند من عضو این گروه شده‌ام. من وقتی به عضویت داعش در آمدم پشیمان شدم و آن‌ها من را یک ماه در چادر زندانی کردند، چون ایرانی بودم فکر می‌کردند جاسوس هستم. خیلی دنبال راه فرار بودم تا اینکه دستگیر شدم.
متهم گفت: من به خانه عمویم رفت‌وآمد زیادی داشتم. زمان رفت‌وآمدهایش را هم می‌دانستم. از طرفی او خیلی به من اعتماد داشت. تمام کارهایش را من انجام می‌دادم و فکر نمی‌کردم که کسی به من شک کند. با اینکه کلید داشتم باید صحنه‌سازی می‌کردم. قفل در را تخریب کردم و برای دزدی به خانه‌اش رفتم. سه بار این سرقت‌ها را انجام دادم. یک لباس یک دست مشکی هم خریدم تا شناسایی نشوم و لو نروم.
متهم در گفت‌وگویی ماجرای این دزدی جنجالی را اینطور روایت کرده بود: من و همدستم با موتور سمت بالای شهر گشت می‌زدیم تا سوژه پیدا کنیم. این خودروی ۲۰۶ را دیدیم. دوستم گفت برو و از راننده‌اش سرقت کن. من هم رفتم و با تهدید قمه، گوشی او را سرقت کردم و برگشتم. یادم نمی‌آید که دقیقا به آن دختر چه گفتم، ولی یادم می‌آید که تهدید کردم. او هم خیلی ترسیده بود. بعد بلافاصله رفتم آنطرف اتوبان و با دوستم فرار کردیم. در کل هدف‌مان گوشی و طلا بود.
متهم گفت: من قبول دارم که باعث مرگ پسر‌بچه شده‌ام، اما باور کنید قصدم کشتن او نبود و عمدی در کارم نداشتم. من فقط می‌خواستم او را با خودم ببرم تا از مردم پول بیشتری بگیرم. همه تلاشم را برای نجاتش انجام دادم، اما موفق نشدم.
متهم برای دفاع از خودش به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. مستندات پزشکی من موجود است. من شروع کننده این درگیری نبودم و حمله نکردم. برای دفاع از خودم و، چون حس کردم مهدی می‌خواهد مرا بکشد از توی جیبم به سختی چاقویم را بیرون آوردم و به او ضربه زدم. باور کنید آنقدر حالم بد بود که فقط می‌خواستم درگیری تمام شود اصلاً فکر نمی‌کردم زنده بمانم. مطمئن هستم که اگر من نمی‌زدم، او من را می‌کشت.
عضو شورای شهر تهران بیان کرد: عدم نظارت کافی در زمان ساخت و عدم اعمال نظارت و کنترل اصولی در این پروژه مشارکت از جمله تخلفات شهرداری آبادان در حادثه متروپل بوده است که من پیشنهاد می‌کنم مرکز مطالعات شهر تهران این حکم را تجزیه و تحلیل کند تا درس عبرتی شود که در تهران شاهد بروز چنین حوادثی نباشیم.
متهم گفت: من و نامزدم با هم تصمیم گرفتیم که از مردان اخاذی کنیم. ما به بهانه‌های مختلف مردان را به خانه اجاره‌ای خود می‌کشاندیم. بعد از آن‌ها فیلم سیاه تهیه می‌کردیم. سپس آن‌ها را تهدید می‌کردیم که اگر سه هزار یورو پول ندهند، فیلم را پخش کرده و آبروی آن‌ها را می‌بریم. معمولا بعد از این تهدید پولمان را هر طور شده جور می‌کردند و می‌دادند.
متهم گفت: من و نامزدم با هم تصمیم گرفتیم که از مردان اخاذی کنیم. ما به بهانه‌های مختلف مردان را به خانه اجاره‌ای خود می‌کشاندیم. بعد از آن‌ها فیلم سیاه تهیه می‌کردیم. سپس آن‌ها را تهدید می‌کردیم که اگر سه هزار یورو پول ندهند، فیلم را پخش کرده و آبروی آن‌ها را می‌بریم. معمولا بعد از این تهدید پولمان را هر طور شده جور می‌کردند و می‌دادند.
یکی از شاکیان درباره ماجرا گفت: در یکی از شرکت‌های خصوصی مشغول به کار بودم که متهم مذکور برای نصب دوربین‌های مدار بسته به شرکت آمد و در حین گفتگو ادعا کرد برادرش مدیر بانک ... در تهران است و می‌تواند مبلغ هنگفتی وام جانبازی بگیرد! من هم طمع کردم و تقاضای دریافت وام میلیاردی دادم، اما او از من خواست چند میلیون تومان به حسابش واریز کنم و چک و سفته‌ها را امضا شده به او تحویل بدهم، اما او دروغ گفته بود و بعد از واریز پول‌ها متواری شد.
متهم گفت: من و برادر بزرگ ترم دچار مشکلات مالی بودیم که تصمیم گرفتیم یک خودرو سرقت کنیم. به همین دلیل با پیشنهاد مبالغ بالا، راننده را به مکانی خلوت بردیم و با وارد آوردن ضربات چاقو از او خواستیم تا کارت‌های عابر بانک خودش را به ما بدهد، اما او دو کارتی را داد که مبالغ زیادی نداشت. سپس برادرم برای گرفتن رمز یک کارت دیگر که احتمال می‌رفت پول بیشتری در آن حساب باشد، راننده را شکنجه کرد، من طنابی را به دستش دادم و او هم آن مرد حدود ۵۵ ساله را خفه کرد.
متهم گفت: من برای اینکه زندگی‌ام را حفظ کنم تصمیم گرفتم با طرح نقشه‌ای ساختگی به همسرم ثابت کنم که به خاطر علاقه به او و فرزندانم نسرین را کشته‌ام و با گرفتن فیلم از این صحنه خیالش را راحت کنم. وقتی موضوع را با نسرین در میان گذاشتم او هم پذیرفت که با من همکاری کند.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ