دروازه بان سابق پرسپولیس می گوید که به بیرانوند توصیه کرده بوده که به خارج از ایران نرود.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
احمد در ادامه افزود: «شب حادثه وقتی به خانه برگشتم درگیری بین من و همسرم بالا گرفت. ساعتی بعد همسرم جلوی در ایستاد. سراغ او رفتم و گفتم چرا بالا نمی‌آیی که به من گفت منتظر برادرانش است. می‌گفت برادرانم می‌خواهند بیایند چند دقیقه‌ای من را ببینند و بروند. راستش خیلی تعجب کردم. گفتم اگر برادرانت می‌خواهند به خانه‌مان بیایند چرا باید تو را مقابل در خانه ببینند؟»
وقتی رامین روبه‌روی قضات ایستاد اتهامش را منکر شد و ادعای عجیبی را مطرح کرد. وی گفت: ۳ سال پیش این زن به دفتر کارم آمد و مدعی شد مطلقه است. او می‌گفت نیاز مالی دارد و با اصرار از من خواست او را در شرکتم استخدام کنم. او در این مدت برای اینکه بتواند از من پول بگیرد به من نزدیک شد و از من خواست با هم رابطه برقرار کنیم، حتی ما با هم به سفر هم رفتیم. هیچ آزار و اذیتی در کار نبوده و این زن به دروغ این ادعا را علیه من مطرح کرده است.
برخی از کودکان به طور غریزی گاز می‌گیرند، چون آن‌ها توانایی کنترل خود را ندارند. برای مثال، وقتی مارکوس ۳ ساله بود عروسک خواهر ۲ ساله‌اش، جی نا، را می‌گرفت، اولین واکنش او این است که گازش بگیرد و عروسکش را پس بگیرد. او مکث نمی‌کند تا درباره دیگر شیوه‌ها فکر کند و یا نتیجه اعمالش را ببیند، اما دلایل دیگری نیز وجود دارد که چرا کودکان ممکن است گاز بگیرند.
شهلا در بازجویی‌های بعدی درباره آثار ضرب و شتم گفت: من با نیما هیچ مشکلی نداشتم که بخواهم او را کتک بزنم یا نقشه قتل او را بکشم. او وقتی به خانه‌مان آمد سر و وضع درستی نداشت و می‌گفت با شخصی درگیر شده است. او اهل دعوا و درگیری بود و احتمالاً هم قبل از اینکه به خانه من بیاید با یک نفر درگیر شده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
وقتی خواستم استخدام شوم، کسی من را آدم حساب نکرد، اما کسی که ریش داشت و یقه‌اش بسته بود را به کار گرفتند. می‌گفت من هم فنی بودم و مهارت داشتم، اما من را ندیدند
پدر من سرحال بود، تست می‌داد، تمرین می‌کرد. یادم است وقتی در اسلواکی بود هم می‌گفت چند مرتبه در خیابان بعضی‌ها به او حمله کرده بودند و اتفاقاتی از این دست رخ داده بود. مادرم همیشه می‌گوید من می‌دانم بیماری ناصر طبیعی نبود، او را بیمارش کردند.
فارس از قول یک "آمر به معروف" نوشت: در خیابان هفت حوض، خانمی داشت می‌رفت، مانتوی جلوباز پوشیده بود. دیدم وقتی باد می‌زند این جلوی مانتویش را می‌گیرد. سمتش رفتم و به او گفتم: چقدر شما حیا داری! من دیدم که وقتی باد دارد مانتوی شما را می‌زند، مدام جلوی مانتو را شما می‌گیری. حیف شما نیست اینقدر حیا داری، اما موهایت مشخص است؟
پاییز ۱۴۰۱ وقتی امید به فریدونکنار رسید هنوز رؤیا به ایران و فریدونکنار منتقل نشده بود. روزی که رؤیا را آوردند، امید در حال قدم زدن در تالاب بود. تنها از سویی به سویی دیگر می‌رفت که رؤیا رسید. امید به رؤیا هم هیچ نگاهی نکرد. پنج روز طول کشید که آن تصویر بی‌نظیر که سال‌ها حافظان محیط‌زیست منتظرش بودند شکل گرفت. بعد از پنج روز گام‌هایشان به سوی هم حرکت کرد و آن رقصی شکل گرفت که نشان از پیوند بود.
دزد که زن بروجردی بود و برای انجام سرقت به آبادان آمده بود در بازجویی‌های فنی اظهار داشت به بهانه خرید به مغازه‌های سطح شهر می‌رفتم وقتی خریدار رمز کارتش را به فروشنده می‌گفت اقدام به سرقت کارت بانکی و خالی کردن کارت آن‌ها می‌کردم.
ما سوختیم ولی باید منبع امید برای نسل‌های جدید باشیم/دادخواهی می‌تواند التیامی بر سوگ ما باشد/برای کیان پیرفلک آتش گرفتیم/تنها من مادر خدانور را می‌فهمم وقتی می‌گفت پسرم بهترین پسر دنیا بود/متهم ردیف دهم مسوولیت این فاجعه را متوجه فرماندهان عالیرتبه می‌کند.
رییس پژوهشکده تاریخ معاصر گفت: هر وقت «ثابتی» برای سرکشی به کمیته ضد خرابکاری می‌رفت، سرشکنجه‌گر به افرادش می‌گفت، که شکنجه کنید زیرا که ثابتی از صدای ناله زندانی‌ها لذت می‌برد.
محمد‌جواد مظفر گفت: هر کاری کردم، آقای میرحسین حاضر به مصاحبه نشد. گفتم ببین من در کتاب می‌نویسم که تو حاضر نشدی گفتگو کنی. حالا این را در پرانتز بگویم؛ بعد از وقایع و سال‌های بعد که از ماجرا‌ها گذشته بود، هروقت من را می‌دید می‌گفت که خوب از دستت در رفتم‌ها.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران گفت: امام خمینی (ره) می‌گفت ما وقتی موحد هستیم که هر کاری می‌کنیم در زندگی شخصی و اجتماعی تنها هدف‌مان برای خدا باشد. ما مامور به تکلیفی هستیم نه نتیجه! برای مؤمن شهرت و گمنامی مساوی است. در هر شکل وظیفه من خدمت به مردم است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران گفت: امام خمینی (ره) می‌گفت ما وقتی موحد هستیم که هر کاری می‌کنیم در زندگی شخصی و اجتماعی تنها هدف‌مان برای خدا باشد. ما مامور به تکلیفی هستیم نه نتیجه! برای مؤمن شهرت و گمنامی مساوی است. در هر شکل وظیفه من خدمت به مردم است.
یکی از برادران مونا می‌گوید: «مونا کلاس اول بود. اول آبان ماه ساعت ۶ و نیم صبح وقتی با یکی دیگر از خواهرنم به مدرسه می‌رفت این اتفاق برایش افتاد و یک تیر به «شاهرگ» مونا برخورد کرد. چون صبح زود بود کسی آنجا نبود. مدرسه‌شان شش، هفت کوچه با خانه ما فاصله دارد. وقتی این اتفاق افتاد خواهرم به ما خبر داد و ما هم او را به بیمارستان رازی رساندیم. مادرم فقط گریه می‌کرد. الان هم من و برادرانم کار می‌کنیم و مخارج خانه را می‌دهیم.»
مادرش می‌گفت: «یک روز مثل همیشه ناهار را آماده کردم و برای رجب، پدر بچه‌ها فرستادم. وقتی آمدم توی اتاق، دیدم غلامرضا نیست!»، آن زمان غلامرضا فرزندی خردسال بود، آمدم داخل حیاط، یک‌دفعه دیدم غلامرضا افتاده توی حوض بزرگ داخل حیاط و دست و پا می‌زند!
نرذجس سلیمانی: حاج قاسم از لحظه لحظه وقت خود در راستای تعالی روح و ارتقاء سطح آگاهی و دانش با خواندن قرآن و وصیت نامه شهدا، کتاب و فیلم بهره می برد. حتی برای کمک به نویسندگان و کارگردانان به پشت صحنه فیلم‌ها می‌رفت تا تجربه‌های خود در میدان جنگ را در اختیار آنها قرار دهد تا مردم با دیدن آن فیلم و سریال‌ها بتوانند بیشتر با واقعیت روبرو شوند.
«حمیدرضا فراهانی» پژوهشگر دفاع مقدس و راوی شهید سلیمانی در عملیات والفجر ۸ بود که دوشادوش او در روز‌ها و ساعات عملیات همراه بود. فراهانی معتقد است که قاسم سلیمانی، از دخالت دادن مسائل سیاسی در لشکر تحت امرش پرهیز می‌کرد ولی در عین حال در جریان امور بود.
محسن کوهکن نماینده سابق مجلس با بیان اینکه زنان کشور ما نجابت دارند، اعلام کرد: با وجود همه تبلیغات دشمن، وقتی اکثریت جامعه را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم حجاب دارند. اگر قبلا در خیابان راه می‌رفتم و می‌دیدم برخی زنان یک شالی روی سرشان انداخته و حجاب کامل و صحیحی ندارد، فکر می‌کردم اعتقادی ندارد، امروز اگر همان زن را ببینم باید بگویم استغفرالله، چراکه به حجاب معتقد است، اما تشخیصش این است که در این حد داشته باشد.
متهم گفت: مهسا مدام می‌گفت خیلی بی‌عرضه هستی و وقتی به او می‌گفتم نمی‌توانم کار مناسبی پیدا کنم گفت تو حتی عرضه این را نداری که سرقت کنی. برای اینکه به من ثابت کنی دوستم داری و لیاقت زندگی با مرا داری باید یک ماشین سرقت کنی. از شنیدن حرف‌های مهسا خیلی ناراحت شدم. به او گفتم به تو ثابت می‌کنم که عرضه سرقت را دارم.
شهاب از وقتی به زندان رفته بود توبه و با خودش عهد کرد که در کار‌های خیر قدم بردارد. شهاب در این سال‌ها ادامه تحصیل داد و مدرک لیسانسش را پشت میله‌های زندان گرفت؛ همزمان حفظ قرآن کریم را آغاز کرد، او وقتی می‌دید که هم‌سلولی‌ها و هم‌بندی‌هایش محکوم به قصاص هستند با اولیای دم آن‌ها تماس می‌گرفت و سعی می‌کرد آن‌ها را به بخشش راضی کند که در این کار نیز موفق شد و توانست رضایت چند خانواده را برای گذشت جلب کند.
فراخوان‌های فضای مجازی می‌گفت شنبه قرار است در ایران قیامت شود. از گرفتن خیابان‌ها تا تصرف صداوسیما. پس به خیابان‌ها زدیم تا ببینیم چه خبر است. این روایت مهر است.
خدا علی پروین را حفظ کند. او می‌گفت پرسپولیس دهه 60 وقتی بازی شروع نشده، 3 بر صفر از رقبا جلوست. الان نیز همین شرایط برای تیم ملی فوتسال هم صدق می‌کند و همه تیم‌ها قبل از شروع مسابقه 3 بر صفر عقب هستند.
مکس آلگری، سرمربی یوونتوس، بعد از شکست دیروز تیمش مقابل مونزا توسط پلیس تا اتوموبیل خود اسکورت شد چرا که احتمال می‌رفت هواداران خشمگین به او حمله‌ور شوند.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ