عباس عبدی گفت: باید صریح گفت؛ آنان که امروز در خیابان معترضند و با تعبیر رسمی اغتشاشگر معرفی می‌شوند، برخلاف نسل قبل، نه تنها خودشان، بلکه پدر و مادرشان نیز در همین نظام آموزش دیده‌اند.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
عباس عبدی نوشت: فرزندان ما و آییندگان ما را نخواهند بخشید اگر این وضع را ادامه دهیم. لطفا مسائل عادی را امنیتی نکنید. قدری ارتفاع بگیرید شاید بسیاری از رفتار‌های رسمی برایتان خنده‌آور بلکه گریه‌آور شود. از نقد آن‌ها استقبال کنید و نه تخطئه.
عبدی گفت: سیستم ارشاد در حوزه رسانه‌ها شفاف و درست عمل نمی‌کند. اینکه توسط قرارگاه ثارالله ده‌ها و صد‌ها شکایت علیه رسانه‌ها انجام می‌گیرد و مسوولان ارشاد هم از این شکایات حمایت می‌کنند، اشتباه است. به نظر می‌رسد برخی تصور می‌کنند، مطبوعات هم مانند صدا و سیما، رسانه زیرمجموعه آن‌ها هستند و باید هرچه آن‌ها دوست دارند، منعکس کنند.
قانون هنگامی کارایی دارد که همسو با اخلاق و سنت و رسوم باشد. قانونی که بخواهد در مقابل آن‌ها قد علم کند، خود را پیشاپیش ناکارآمد کرده است. نمونه آن قانون ماهواره و قوانین قبلی آن در زمینه رسانه‌هاست. از همان آغاز که این قانون تصویب شد، بسیار روشن بود که امکان اجرایی شدن آن وجود ندارد. پس از گذشت مدتی و استهلاک شدید نیروی پلیس و... در مبارزه با ماهواره، اکنون به جایی رسیدیم که کلا قانون مزبور متروک محسوب می‌شود.
عباس عبدی نوشت: اگر کسی می‌تواند بدون رقابت واقعی و حتی با تقلب در دانشگاه درس بخواند، پس چرا اصلا کنکور برگزار می‌کنید؟ این تصمیم هم سطح علمی دانشگاه را خراب و هم تقلب را موجه و هم جوانان کشور را از عدالت و دانشگاه و جامعه ناامید می‌کند. این پرسش‌های جدیدی است که آقای وزیر باید درباره آن‌ها توضیح دهند. مهم‌تر از همه اینکه اصولا استفساریه‌ای وجود ندارد.
علم و علوم انسانی در خدمت قدرت نیستند، در خدمت حقیقت هستند. آنان علم را مثل رسانه‌های‌شان «روایت‌محور» می‌خواهند و نه «حقیقت‌محور». رسانه روایت‌محور بی‌اثر و غیر کارکردی است، چه رسد به اینکه علم بخواهد روایت‌محور، آن‌هم روایت رسمی باشد. علم روایت‌محور همان مثلث چهار ضلعی و از نوع حشو قبیح است.
عباس عبدی نوشت: نمی‌دانم که دخالت در بازار ارز فردایی جزو اختیارات بانک مرکزی بوده یا خیر. اگر جزو اختیارات آنان بوده، طبعا حکم صادره باید نقض شود. ولی فرض می‌کنیم که این تصمیم در صلاحیت مقامات بانک نبوده است و مرتکب تخلف یا جرم شده باشند. در این صورت این پرسش مهم مطرح می‌شود که آیا این اقدام فقط از طرف آقای سیف و معاونش رخ داده یا پیش و پس از آن‌ها هم وجود داشته است؟
مشکل واقعی نظام آموزشی در غیبت مردم، نخبگان و معلمان در شکل‌گیری آموزش اعم از موضوعات آموزشی و شیوه و نیز محتوای آموزش است. در هر سه زمینه شکاف عمیقی میان یک نظام آموزشی مطلوب با آموزش رسمی موجود دیده می‌شود. شیوه موجود مبتنی بر حفظیات، محتوای آن‌ها بعضا نادرست و سوگیرانه و موضوعات نیز به شدت بی‌ربط یا کم‌ربط با نیاز‌های روزمره و اولویت‌های جامعه است؛ و با توجه به وضعیت خطیر معیشت آموزگاران و بودجه کم آموزش و پرورش، تصور می‌رود که در ادامه وضع آموزش بدتر هم خواهد شد. مشکل اصلی طبقاتی شدن آموزش نیست، مشکل فراتر از آن است.
عبدی نوشت: نکته بسیار مهم این است که جهان سیاست آغشته با تجربیاتی است که شکست خورده‌اند. باید از آن‌ها استفاده کرد، حتی خودمان هم تجربیات شکست خورده زیاد داشته‌ایم. چرخ را از نو اختراع نباید کرد آن هم برای چندمین بار. اگر همه دولت‌ها در سیاستگذاری و رسیدن به اهداف خود موفق بودند که شاهد چنین وضعی نبودیم.
شکی نیست که پذیرش ارزش‌های دینی با زور و اجبار قانون شدنی نیست. نه تنها این هدف محقق نمی‌شود، بلکه اثر منفی دارد. اگر سرقت و قتل در قانون منع شده و برایش مجازات تعیین گردیده به این علت نیست که دین آن را حرام کرده است، بلکه این فعل جرم است، چون نظم اجتماعی را به هم می‌زند و عرف عقلا در مورد جرم بودن آن‌ها اتفاق نظر دارند، لذا همه مقررات و قوانین نیز باید از همین زاویه تصویب شود. چرا گرایش به دین چنین شده است؟
عباس عبدی گفت: افکار عمومی پیامی را که بخواهد می‌گیرد. اینگونه نیست که چون آنها (رسانه‌های فارسی زبان خارج از کشور) پیام می‌دهند افکار عمومی می‌گیرد. این یکی از اشتباهاتی است که حکومت ایران انجام می‌دهد و فکر می‌کند چون رسانه‌های خارج این پیام را می‌دهند، این پیام در ذهن مردم می‌رود. تلویزیون ایران پیام‌های بسیاری می‌دهد چرا در ذهن مردم نمی‌رود و کسی آنها را نمی‌پذیرد؟ این نیست که آنها پیام بدهند و مردم بپذیرند.
یکی از مهم‌ترین ریشه‌های بحران کنونی در انحصار مدیریت امور و امنیتی کردن اتفاقات و حذف دیگران از دایره حل مسائل است. مسوولان و مدیران امور می‌خواهند همه گوش به فرمان آنان باشند، و سکوت کنند، و به حرف آنان گوش دهند. هر کس هر حرفی و گمانه‌ای زد، محکوم است جز حرف‌هایی که خودشان می‌زنند. حرف‌هایی که معمولا تناقض‌آمیز است و صدر و ذیل آن‌ها با یکدیگر تطابق ندارد.
به نظر می‌رسد که ماجرا از همان روز اول روشن بوده و هیچ عقل سلیمی باور نمی‌کند که دستگاه‌های انتظامی و امنیتی ما آن‌هم در شهری، چون قم نتوانسته باشند ماجرا را کشف کنند یا حداقل سرنخی از آن به دست آورده باشند، به ویژه اینکه در عمدی و سازماندهی شده بودن این اتفاق به دلیل تکرار آن هم در قم و هم در چند شهر دیگر، هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد.
عباس عبدی نوشت: آیا سیاست‌گذاران آموزشی کشور از این وضع درس خواهند گرفت؟ پیشنهاد می‌کنم که یک آزمون از دیپلمه‌ها انجام دهیم ببینیم که چقدر عربی و دینی بلدند و نمرات درسی آن‌ها چقدر بوده؟ قطعا شکست خورده‌اید. هر چند شکست مساله اصلی نیست، اصرار بر این راه شکست‌خورده مساله اصلی است. این وضعیت مشت نمونه خروار همه سیاست‌های سال‌های گذشته است.
نگاهی به نقد‌هایی که علیه دولت روحانی می‌کردید و وعده‌هایی که می‌دادید، بیندازید، ماجرا روشن خواهد شد. کافی است سری به توییتر بزنید؛ تازه در آن زمان از مصونیت هم برخوردار بودید و کسی نمی‌توانست بگوید بالای چشم شما ابروست و فراتر از نقد، چوب هم لای چرخ می‌گذاشتید، آن‌هم چه چوبی! حالا که خوشبختانه به هر دلیلی کسی یا جرات چنین کار‌هایی را ندارد یا آنقدر انصاف دارند که چنین رفتاری را پیشه نکنند. با این مقدمه بد نیست که به برخی از آن رفتار‌ها اشاره شود. اول مساله ارزپاشی و فروش ارز فردایی و تثبیت نرخ ارز است.
عبدی نوشت: آیا می‌خواهید یا می‌توانید که برجام و FATF را حل کنید یا خیر؟ البته در این فاصله ۱۶ ماهه دولت جدید دو پرونده اوکراین و حقوق‌بشر نیز اضافه شده است که اهمیت آن‌ها کمتر از قبلی‌ها نیست. باید پاسخ داد که آیا می‌خواهید یا قادر هستید که این پرونده‌ها را جمع کنید یا خیر؟ پاسخ‌های مبهم با، اما و اگر هم مشکل را حل نمی‌کند.
مهم‌ترین گزاره آقای قاضیان هم ایراد دارد؛ اینکه مردمی که به خیابان می‌آیند دیگر به خانه برنمی‌گردند؛ خیر، ما چنین چیزی نداریم. مگر مردمی که ۹۸ آمدند به خانه نرفتند؟ علت اینکه این‌ها در خیابان هستند، یک موضوع اساسی دارد و و آن این است که کسی با آن‌ها مخالفت نمی‌کند. ویژگی انسان است که خودش را با محیط تطبیق دهد. خصوصا در سیاست. من فکر می‌کنم این شانس را باید به خودمان و حکومت بدهیم. اگر هم نشد، یکی دو سال ضرر خواهیم کرد، ولی در برابر اتفاقات مخالف ریسک کمتری خواهد داشت.
آنچه که اهمیت دارد این است که چرا این اتفاقات رخ داده که منجر به تضعیف ایران شده است؟ آیا گریزناپذیر بوده؟ آیا توطئه دشمنان بوده؟ آیا ناشی از نارسایی‌ها و اشتباهات سیاسی حکومت بوده؟ و مهم‌تر از همه اینکه چگونه می‌توان مانع از تحقق آنها شد؟
عباس عبدی گفت: یک‌دهه توقف مطلق کردیم و بعد می‌گوییم همه جای دنیا همین است. همین ایده خطرناک است که مدام می‌گوییم همه جای دنیا همین است. نسل جدید دارای ریا و دروغ نیست. نسل جدید فقط به این دلیل به خیابان آمدند. من را اگر به بازجویی ببرند می‌دانم بازجو چه می‌خواهد، به خواست او حرف می‌زنم، اما این نسل ریا نمی‌کند و اصلا نمی‌فهمد بازجو چه می‌خواهد. / ناصر ایمانی: باید به خواسته‌های نسل جوان توجه شود. آن‌ها باید دیده شوند. اگر مشکلات اقتصادی حل نشود، این اعتراضات تکرار خواهد شد.
عباس عبدی نوشت: اصلاح‌طلبان به جای اینکه به عاملی که باعث از دست رفتن پایگاه اجتماعی آن‌ها شده، توجه کنند، دست به توجیه زدند و گفتند: «نمی‌گذارند».
چه اشتباهی مهلک‌تر از اینکه عموم تحلیلگران و کارشناسان جامعه و اقتصاد، رخ دادن بحران را پیش‌بینی می‌کردند، نه پیش‌بینی پیامبرگونه، بلکه یک پیش‌بینی عادی و متعارف، ولی هیچ‌کس در ساختار قدرت توجهی نکرد و آن‌ها را ناشی از خودباختگی و عدم درک جامعه دانستند؟ این سیاهه اشتباهات کرانه ندارد.
عباس عبدی گفت: تحقیری که زنان در گشت ارشاد متحمل می‌شدند، به خودی خود مهم بود، ولی یک مورد بود از موارد دیگر. در دانشگاه‌ها، ادارات، انتخابات و رد صلاحیت‌ها، دادرسی‌ها، توزیع رانت‌ها، رسانه‌های رسمی و اتهام زنی‌ها و.. مجموعه‌ای از موارد بود که با این اتفاق، همه آن‌ها مورد نقد قرار گرفت و سررسیدشان آغاز شد.
اسلام احکام بسیاری دارد، چرا آن‌ها را قانون نکرده‌اند؟ از جمله چرا وجوب حجاب را در همه جا قانون نکردند، فقط در معابر و انظار عمومی جرم‌انگاری شده است، در حالی که حکم شرعی حجاب با هر ویژگی که دارد، در همه جا هست.
عباس عبدی با اشاره به دلایل مهاجرت پزشکان، گفت: انگیزه و دلایل پزشکان در این باره گوناگون است، یک بخش این است که آن‌ها نخبه‌ترین گروه حرفه‌ای در ایران هستند و سطح حرفه‌ای آنان نیز بسیار بالا است، به طوری که قابل مقایسه با هیج حرفه دیگری در ایران نیست و اعتبار پزشکی ایران در جهان بالا و قابل قبول است، ولی همواره بویژه در چند سال گذشته پزشکان از سوی حاکمیت مورد بی مهری قرار گرفته اند و در این زمینه توجه کافی به نظرات و مطالبات جامعه پزشکی نشده است.
هیچ‌گاه دیده نشد که هنگام تدوین برنامه بعدی به این پرسش ساده بپردازند که برنامه قبلی چه بود؟ و در عمل چه اندازه اجرا شد؟ و آیا اهداف آن تامین شد یا خیر؟ و اگر نشد، چرا؟ به‌طور کلی هیچ‌گاه برنامه‌های پنج‌ساله توسعه ایران مورد بحث و گفت‌وگوی جدی در عرصه عمومی قرار نگرفت، جز برنامه سوم توسعه که بهترین آن‌ها بود.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ