«تقریباً دو ساعت طول کشید که نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و سریع بود حال او هم خوب می‌شد...»
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
منچستریونایتد آماده است تا با جدایی اریک بایی، مدافع این تیم، به صورت رایگان در این تابستان موافقت کند.
رئیس مرکز عملیات سازمان اطلاعات پلیس پایتخت از دستگیری شروری که در محله سرآسیاب اقدام به قدرت‌نمایی با سلاح سرد و ایجاد رعب و وحشت کرده بود، خبر داد. (عکس آرشیوی است.)
با موافقت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، لایحه حمایت از خانواده از طریق‌ ترویج‌ فرهنگ‌ عفاف‌ و حجاب‌ طبق اصل هشتاد و پنجم قانون اساسی بررسی می‌شود.
با موافقت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، لایحه حمایت از خانواده از طریق‌ ترویج‌ فرهنگ‌ عفاف‌ و حجاب‌ طبق اصل هشتاد و پنجم قانون اساسی بررسی می‌شود.
نامادری مسعود گفت: چند روز قبل خواهرم زایمان کرد و من برای مراقبت از او به خانه‌اش رفته بودم، وقتی برگشتم مسعود را ندیدم. قالیچه کوچکی که در اتاق خواب داشتیم هم نبود، وقتی سراغ آن را از همسرم گرفتم مدعی شد قالیچه را مسعود به فقرا داده است. دختر خوانده‌ام نیز چون خارج از تهران کار می‌کند، آن زمان در خانه نبود. پدر ۷۱ ساله مسعود نیز ابراز نگرانی می‌کرد و مدعی بود که از سرنوشت پسرش بی‌اطلاع است.
دو دوچرخه‌سوار زن افغان پس از فرار از دست طالبان این هفته در دوچرخه‌سواری قهرمانی جهان رقابت خواهند داشت.
دختر جوان که نابغه ریاضی بود و در کنکور رتبه 2 رقمی داشت به خواستگارش بله گفت و پای در خانه سیاه گذاشت.
«تقریباً دو ساعت طول کشید تا نارگل را به شهر ببریم. در این مسیر دخترم روی دست من بود و آرام جان می‌داد! شاید اگر جاده آسفالت بود و مسیر رسیدن به شهر راحت‌ و سریع بود حال او هم خوب می‌شد...»
یک مرد جوان که با چاقو قصد حمله به یک دختر جوان در فروشگاه داشت؛ با برخورد شجاعانه دختر روبرو شد.
این مرد گفت: وقتی دخترم را از همسرم گرفتم و او را به خانه بردم، همسر چهارمم مخالف نگهداری از دخترم بود. او از من خواست تا دخترم را به مادرش تحویل دهم، اما من راضی به این کار نبودم و قبول نکردم. همسرم به من فشار می‌آورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم. یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و با هم به بیابان‌های پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم.
می‌روم خانه، اما راهم نمی‌دهند، با صدای سرباز به خودم می‌آیم. می‌پرسم آقا مگر بهزیستی جای خوبی برای پناه بردن نیست؟ من را قبول می‌کنند به خدا هیچ‌کس من را نمی‌خواهد، اجازه می‌دهد وارد کلانتری بشوم. ازهمین لحظه باران گذشته را فراموش می‌کنم. من امروز دوباره متولد شدم.
در ساعت ۱۲ و ۱۶ دقیقه امروز جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه یک مورد حادثه سقوط در رودخانه در محدوده پل خواجو به سامانه ۱۲۵ ستاد فرماندهی آتش نشانی اصفهان اعلام شد که بلافاصله اکیپ امداد و نجات غواصی سازمان از ایستگاه شماره ۵ به محل اتفاق اعزام شدند.
سرنوشت دختر درس‌خوان و ساده خانواده تغییر کرده بود و مهشید دیگر نمی‌توانست درس بخواند و صبح و شب به اشتباهی که انجام داده بود فکر می‌کرد و کابوس‌های شبانه دیگر امانش را بریده بود و نمی‌دانست چه سرنوشتی در انتظارش است و اگر یک روز پدرش به اشتباهاتی که دخترش کرده آگاه شود چه اتفاقی رخ می‌دهد.
از کودکی خودم را در لباس پزشک تصور می‌کردم. وقتی بزرگ‌تر شدم، بیشتر و بیشتر درس خواندم. پدرم معتاد بود و هیچ وقت کار درست و حسابی نداشت. تنها دارایی ما خودروی فرسوده پرایدی بود که زیر پای پدرم بود. مادرم فقط ۴۱ سال سن داشت و صورتش بیشتر از سنش نشان می‌داد. او تمام وقتش را برای تمیز کردن خانه‌های مردم می‌گذاشت، برای همین هیچ وقت ندیدم دل سیر استراحت کند. کرایه خانه و تمامی خرج و مخارج من، خواهر و برادرم برعهده مادرم بود.
موشک لانچر وان حامل ۹ ماهواره بود و برخلاف پرتاب های عمودی به یکی از بال های بویینگ ۷۴۷ مشهور به دختر کیهانی وصل بود.
سرقت با لباس زنانه و پابند الکترونیکی/ نخستین حادثه چهارشنبه سوری در یزد/ مرگ ۴ پدر و دختر در استخر کشاورزی/ اختلاف و درگیری منجر به قتل ۲ نفر شد/ حمله مرد شیشه‌ای به زنان از میان شمشاد‌ها/ انکار قتل ناپدری در دادگاه/ سرنوشتم را اعتیاد مادرم رقم زد!/ انفجار مرگبار در نیمه شب تبریز
محمدی دره شوری با اشاره به اینکه به لحاظ قضائی و پلیسی در خصوص سرنوشت سما هر موضوعی محتمل و از فرضیات است، بیان کرد: پسر پیراهن قرمزی که پدر وی مدعی است که او دخترش را ربوده است نیز دستگیر و مدت‌ها در بازداشت بود که با بررسی‌های انجام شده توسط تیم ویژه پلیس آگاهی و بررسی دوربین‌ها و به دلیل فقد دلایل بزهکاری، فعلا آزاد شده است.
حافظه تصویری‌مان در دو دهه اخیر پر است از ایده‌های عجیبی که در هیچ آزمون عملی به اثبات نرسیده‌اند. نه احمدی‌نژاد هیچوقت درباره سرنوشت آن دختر نوجوان که حالا جوانی رشید است سخن گفت، نه ادعا‌های ماشین آبسوز هیچگاه تایید شد.
زهرا، ۱۴ ساله؛ دانش‌آموز پایه هشتم دبیرستان عترت شهر دبیران در شهرستان زرین دشت استان فارس بود، دختری که ۱۱ اسفند سال گذشته به مدرسه رفت و هرگز به خانه بازنگشت و از آن روز تاکنون، چشم‌های اشکبار پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، به در دوخته شده است.
سها رضانژاد که تیرماه ۱۳۹۹ همراه با یک گروه گردشگری در ارتفاعات «جهان‌نمای» کردکوی حضور داشت، مفقود و پیکر او پس از ۲۸ روز جستجو در منطقه «چِکِل‌سر» جنگل شموشک این شهرستان کشف شد.
متهم گفت:درحالی که «ز» وانمود می‌کرد همسرش به شهر دیگری رفته و او را رها کرده است با یکدیگر ارتباط داشتیم. این ارتباط شیطانی حدود ۲ سال دیگر هم بعد از ارتکاب قتل ادامه داشت تا این که «ز» با مردی ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خود رفت. من هم که اوضاع را این گونه دیدم با دختری ازدواج کردم و دوران نامزدی را می‌گذراندم که پلیس به سراغم آمد و مرا دستگیر کرد.
هشت سال پیش تیم ملی بلژیک در جام‌جهانی برزیل هم در داخل و هم در خارج از زمین خوش درخشید. در داخل زمین به خاطر عملکردهای نسل طلایی نوظهورش و در خارج از زمین به خاطر هوادارش «اکسل دسپیگلائر».
«پذیرش اینکه یک دختر ۲۲ ساله به همراه خانواده برای گردش و مهمانی به تهران آمده باشد، و با سرنوشت مهسا مواجه شود، برای افکار عمومی مطلقا قابل پذیرش نیست. او هم دختر ما است. بنابراین، چنین رخدادی تبعات بسیار منفی بر روان جمعی شهروندان ایرانی برجای خواهد گذاشت، اما کسی نیست که حداقلی از پاسخ‌گویی را نیز داشته باشد.»
دختر جوان گفت: هنوز یک ماه بیشتر از مراسم عقدکنان نگذشته بود که فهمیدم موسی با دختر عمویش که زنی مطلقه بود ازدواج کرده است تا سرپرستی فرزند او را به عهده بگیرد وقتی به نامزدم اعتراض کردم او مرا کتک زد و مادرم نیز با التماس از من خواست تا درخواست طلاق ندهم چرا که مدعی بود سرنوشتم مانند خواهرم خواهد شد و او نمی‌تواند مخارج ما را تامین کند در همین حال نامزدم به کشور دیگری مهاجرت کرد و دختر عمویش را نیز با خودش برد.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ