پاکو خمس سرمربی اسپانیایی تراکتور می‌گوید تا زمانی که در تراکتور باشد جایی برای کاوه رضایی وجود نخواهد داشت.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
چندی پیش دیو پولامبو و لزلی تیمبول با رومن فریتز در پادکست RxMuscle-The Truth In Bodybuilding در مورد رژیم غذایی سیب و جراحی‌های تعویض مفصل ران وی صحبت کرده بودند. لزلی که یک روان درمانگر است از رومن پرسید که چگونه پس از جراحی توانست از فاز افسردگی خود خارج شود؟ فریتز در پاسخ می‌گوید: ” تقریبا یک سال نمی‌توانستم بدون لنگی یا درد راه بروم. من بین درد گیر کرده بودم …؛ و دیگران به من می‌گفتند وقتی جراحی می‌کنی، زندگیت به پایان می‌رسد، بنابراین من هم همین حس را در خودم داشتم”.
نولان می‌گوید: وقتی من با محققان پیشرو در زمینه هوش مصنوعی در حال حاضر صحبت می‌کنم، آن‌ها به معنای واقعی کلمه این را - در حال حاضر - به عنوان «لحظه اوپنهایمر» خود می‌دانند. آن‌ها به تاریخ نگاه می‌کنند تا بگویند: مسئولیت دانشمندان در حال توسعه فناوری‌های جدید که ممکن است عواقب ناخواسته‌ای داشته باشد، چیست؟
این مرد گفت: وقتی دخترم را از همسرم گرفتم و او را به خانه بردم، همسر چهارمم مخالف نگهداری از دخترم بود. او از من خواست تا دخترم را به مادرش تحویل دهم، اما من راضی به این کار نبودم و قبول نکردم. همسرم به من فشار می‌آورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم. یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و با هم به بیابان‌های پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم.
وقتی خواستم استخدام شوم، کسی من را آدم حساب نکرد، اما کسی که ریش داشت و یقه‌اش بسته بود را به کار گرفتند. می‌گفت من هم فنی بودم و مهارت داشتم، اما من را ندیدند
تا جایی که من می‌بینم، نشست‌های دموکراسی حتی در رسیدن به آن دستاورد‌های محدود هم ناکام خواهند ماند. آینده دموکراسی از مجالس بیشتر برای پرحرفی، سودی نمی‌برد، بلکه بسته به این خواهد بود که آیا دمکراسی‌های جهان می‌توانند نتایج بهتری برای شهروندان‌شان داخل و خارج از کشور ارائه کنند یا نه. موفقیت، تلاش بسیار خواهد خواست و حتی ثروتمندترین دموکراسی‌ها هم وقت یا منابع بی‌نهایت ندارند. به همین خاطر است که من امیدوارم دومین نشست دموکراسی، آخرینش هم باشد.
سرمربی تراکتور پایان رسمی کار کاوه رضایی در تراکتور را اعلام کرد.
من وقتی به سازمان ملل رفتم، دبیرکل از من در دیداری عذرخواهی کرد و گفت که خیلی تلاش کردیم تحریم‌ها را نسبت به مردم ایران در مواجهه با کووید ۱۹ برداریم، اما موفق نشدیم و من گفتم آقای دبیرکل امروز علاوه بر اینکه مردم ما تا ۷۰ درصد واکسینه شدند، از تولیدکنندگان واکسن و صادرکنندگان آن هستیم.
۵ ساعت با یک بیل و سطل در وسط بلوار مشغول کندن زمین بود تا لوله آسیب‌دیده را احیا کند. حمید عبدالله‌دخت، غرق در وجدان بود که تصاویر خدمت‌رسانی‌اش ثبت شد و بعد پخش. «من وقتی مشغول کار بودم یک نفر از من فیلم گرفته است. اصلا متوجه نشدم چه‌کسی فیلم را گرفته. وقتی کار تمام شد به خانه رفتم که مدیر اداره با من تماس گرفت. وقتی گفت فیلم را دیده شوکه شدم. باورم نمی‌شد به این سرعت فیلم پخش شده باشد.»
دیشب، مرد جانبازی که ساکن خیابان فلاح است و هر وقت حالش خوب باشد، با همسر و فرزندش، چند ظرف یک‌بارمصرف غذا، از غذایی که در خانه شان درست کرده‌اند، چند عدد میوه و چند تکه لباس به دست می‌گیرند و می‌روند سراغ کارتن خواب‌هایی که کسی آن‌ها را نمی‌بیند، به من می‌گفت: «به مردم بگو این شبای سرد که با ماشینشون میرن بیرون، چند تا بسته نون و خرما با یک فلاسک آب جوش و چای همراه ببرن. اگه کارتن‌خوابا رو دیدن، به هر کدوم یه لیوان چای داغ و یه لقمه نون و خرما بدن.»
سفیر پیشین ایران در ترکیه گفت: وقتی مساله‌ای به این اهمیت در سوریه وجود دارد و هیچ تولید فکر در مورد مسائل مرتبط با آنجا وجود ندارد، چرا اصلا باید انتظار داشته باشیم که ایران به بازی گرفته شود؟ تا حدی که من درک می‌کنم، ایران اصلا از مدار تحولات در سوریه خارج شده است.
مرد جوان گفت: بعد به خانه‌ام برگشتم به پدرم گفتم در ماشین بنشین تا من به خانه بروم و کارت ماشینم را که جا گذاشته بودم، بردارم. اما چند دقیقه بعد وقتی برگشتم ناباورانه با صحنه وحشتناکی مواجه شدم. پدرم غرق در خون روی صندلی افتاده بود و من هم بلافاصله با پلیس تماس گرفتم. وقتی مأموران کلانتری شهرزیبا به محل جنایت رفتند مشخص شد علاوه بر شلیک گلوله گردن مرد میانسال هم با چاقو بریده شده است.
دختر ۱۸ ساله گفت: درحالی‌که کوله‌پشتی پر از طلا پشتم بود، راهی نشانی مورد نظر شدم، اما وقتی به آنجا رسیدم و منتظر بودم، ۳ پسر که سوار موتور بودند به من حمله کردند و به زور و تهدید چاقو کوله‌پشتی طلا‌ها را دزیدند و فرار کردند. من هم گریه‌کنان به خانه برگشتم و ماجرا را برای پدرم تعریف کردم و تصمیم گرفتیم برای دستگیری دزدان از پلیس کمک بگیریم.
رافعی در این‌باره اضافه کرد: من با آقای خزاعی صحبت کردم و گفتند قانونی وجود دارد که تا حال به آن توجه نشده است و ما می‌خواهیم به آن عمل کنیم. براین اساس کارگردان‌هایی که فیلم‌شان دچار مشکل نظارتی است تا وقتی آن مشکل را برطرف نکنند اجازه ساخت فیلم جدید ندارند.
مرد جوان در دادگاه گفت: من فکر می‌کردم مونا بعد از ازدواج و زندگی در تهران کمی رفتارش معتدل‌تر شود و از این همه سادگی دست بردارد چندبار به او گفتم وقتی با دوستانم بیرون می‌رویم یا به خانه ما می‌آیند با لهجه شهرستانی صحبت نکن، سؤالات کودکانه نپرس کمی اطلاعاتت را درباره مسائل بالا ببر تا اطرافیان تو را دست نیندازند، اما او قبول نمی‌کند.
بهنام وقتی در برابر مستندات قرار گرفت علاوه بر پذیرش ارتباط پنهانی با مریم به قتل محمود هم اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: من و مریم قبل از ازدواج او با محمود باهم آشنا بودیم تا اینکه هر دو ازدواج کردیم و بعد از آن دوباره همدیگر را دیدیم و ارتباط ما به صورت خانوادگی و همراه با همسران‌مان ادامه پیدا کرد. در این میان من و مریم به خاطر علاقه‌ای که از قبل به هم داشتیم ارتباط‌مان بیشتر شد تا اینکه محمود متوجه ماجرا شد.
متهم گفت: اختلافات من و همسرم روزبه‌روز بیشتر می‌شد تا اینکه شب حادثه رسید. آن شب از سر کار برگشتم و خسته بودم. همسرم شروع به صحبت کرد و باز هم از همان اختلافات قدیمی گفت. حس کردم که از رابطه مخفیانه من و زن جوان بو برده و به همین دلیل است که مدام بهانه‌جویی می‌کند. ابتدا با یکدیگر بگومگو کردیم اما وقتی عصبانیتم بیشتر شد کار به زد و خورد کشیده شد و من دستانم را دور گردنش انداختم و او را خفه کردم.
متهم گفت: آن شب منتظر دخترم بودم تا از سرکارش به خانه بازگردد. او به عنوان فروشنده در یکی از فروشگاه‌های مشهد مشغول کار بود و هر شب به تنهایی به منزل بازمی گشت، ولی وقتی من از حیاط بیرون آمدم او را در کنار جوان موتورسواری دیدم که دستش را گرفته بود و قصد داشت به زور دختر ۱۵ ساله ام را سوار موتورسیکلت کند!
وقتی وارد ورزشگاه شدم باور نمی‌کردم آنهایی که تا چند ماه پیش تشویقم می‌کردند، حالا به خانواده‌ام فحاشی می‌کردم؛ این آخرین چیزی است از آنها انتظار داشتم.
حجت الاسلام رئیسی رئیس جمهور گفت: وقتی سخنرانی من در سازمان ملل تمام شد، تا محل استقرار پیاده‌روی کردم، منافقین فکر می‌کردند ما تحت تاثیر تجمعات آن‌ها قرار می‌گیریم.
یکی از خاص ترین دربی های تاریخ را پرسپولیس به استقلال نباخت تا هواداران این تیم به این روز افتخار کنند.
متهم در تشریح ماجرا گفت: من و مریم از همان ابتدا باهم مشکل داشتیم تا اینکه حس کردم او به من خیانت می‌کند و تصمیم گرفتم همسرم را بکشم. وقتی دختر ۴ ساله‌ام خوابید در اتاق را بستم و همسرم را خفه کردم. بعد هم برای اینکه پلیس متوجه ماجرا نشود سعی کردم سناریوی گم شدن و بعد هم خودکشی او را برای پلیس بازگو کنم، اما نشد.
ماجرای دستگیری اعضای این باند ساعت ۲ بامداد چهاردهم مرداد زمانی آغاز شد که نیرو‌های گشت نامحسوس کلانتری سناباد مشهد در خیابان دستغیب به یک دستگاه پراید مشکی رنگ مشکوک شدند که با چسباندن پنبه به برخی شماره‌های پلاک انتظامی، اعداد آن به شیوه‌ای بسیار ماهرانه تغییر یافته بود. وقتی نیرو‌های گشت به سه سرنشین پراید دستور «ایست» دادند، ناگهان ورق برگشت و راننده پراید در تاریکی شب پدال گاز را فشرد تا از چنگ پلیس بگریزد، اما پس از طی مسافتی، کنترل فرمان را از دست داد و خودرو با بلوکه‌های وسط بولوار در تقاطع خیابان فلسطین برخورد کرد.
زن ۵۲ ساله گفت: پسر بزرگم چند شب قبل به منزل من آمد و شروع به مشاجره و ناسزاگویی کرد، اما وقتی دید که من زیر بار نمی‌روم و پول بیشتری به او نمی‌دهم، ناگهان بطری بنزین را برداشت تا مرا آتش بزند. من هم که به شدت ترسیده بودم وحشت‌زده به داخل کوچه دویدم و جیغ‌زنان از همسایگان کمک خواستم.
وی افزود: جالب است که بگویم تهیه کنندگان برای تقریبا 100 نفری که در این فیلم کار کرده اند حدوداً 1000 صفحه قرارداد تنظیم کرده اند که من امیدوارم روزی این تجربه را با دوستانم به اشتراک بگذارم، چون فکر می کنم زمانی تولید یک فیلم مشترک موفق و ارزشمند است که بتواند به رشد فنی، تکنیکی و تجاری سینمای ایران کمک کند و البته این همکاری ها می تواند منجر به بهبود ساختارهای حقوقی سینمای ایران هم بشود که برای همکاری های سینمایی موفق می بایست ساختارهای ما مبتنی بر استانداردهای روز جهان باشد. به عنوان مثال در مسالۀ نمایش فیلم ها در روی پلتفرم های آنلاین شرایط جدیدی شکل گرفته است که تقریبا تمام قراردادهای فیلم ما هم با تمرکز جدی روی این شکل گرفته است. مثلا ما برای استفاده از یک مدل خودروی خاص که البته همیشه در خیابان می بینیم، باید قراردادی تنظیم می کردیم تا آنها اجازه استفاده از این خودرو و برندشان را به ما بدهند.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ