معاون اول رئیس جمهور گفت: تصمیم گرفتیم تا دو سال نرخ ارز کالاهای اساسی را ثابت نگه داریم تا با تنش جدی در قیمت‌ها مواجه نشویم.
اخبار مشابه
در این قسمت می‌توانید اخبار مشابه به این خبر را مشاهده نمایید.
غلامرضا نوشت: تا یک روز قبل از این تصمیم، اراده دولت بر این بود که از حق مردم صیانت کند و اجازه چنین مداخله‌ای را ندهد اما با مشاهده اصرار بعضی نمایندگان مجلس به استیضاح وزیر و عدم رعایت مصالح قطعی کشور که تبعات آن آسیب جدی برای نظم و امنیت کشور به دنبال داشت، اینجانب ادامه کار را به مصلحت ندانستم و تصمیم به کناره گیری گرفتم.
انبه حاوی مواد مغذی خیلی بالایی بوده و به بسیار پرطرفدار است. این میوه دارای مقادیر بسیاری فیبر، ویتامین A و قند طبیعی است و خوراکی فوق العاده برای یک میان وعده مقوی محسوب می‌شود. به همین علت خیلی از افراد حتی در فصولی که انبه نیست هم دوست دارند از فواید این میوه استفاده کنند. امروز تصمیم گرفتیم تا شیوه خشک کردن و تهیه چیپس انبه را به شما آموزش دهیم.
گل‌محمد از زندان به شعبه یکم منتقل شد و در شرح ماجرا به قضات دادگاه گفت: من و احمد هر دو کارگر ساختمانی بودیم. او در ایران کسی را نداشت و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم تا آن اتفاق شوم افتاد و من هم تصمیم به انتقام گرفتم. اما حالا پشیمــانم باید او را تحویل قانون می‌دادم.
این مرد گفت: وقتی دخترم را از همسرم گرفتم و او را به خانه بردم، همسر چهارمم مخالف نگهداری از دخترم بود. او از من خواست تا دخترم را به مادرش تحویل دهم، اما من راضی به این کار نبودم و قبول نکردم. همسرم به من فشار می‌آورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم. یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و با هم به بیابان‌های پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم.
احمد پیشنهاد سرقت داد، اما من نپذیرفتم. آنقدر اصرار کرد و در گوشم خواند که اغفال شدم و تصمیم گرفتم برای ساختن زندگی مشترکمان وارد این بازی خطرناک شوم. احمد به من اطمینان داد که هرگز ماجرا لو نخواهد رفت. حتی می‌گفت بعد از سرقت بلافاصله، مقدمات سفرمان را فراهم می‌کند تا از ایران برویم. او تبحر خاصی در حرف زدن داشت و موجب شد تا من فریب بخورم. چون تصور می‌کردم عاشقم است و من هم دلباخته او شده بودم.
متهم گفت: در سال‌های گذشته با همسرم اختلاف پیدا کرده بودیم، اما این اواخر به‌دلیل اینکه قصد داشتم با فرزندانم به کانادا سفر کنم و او مخالف این مهاجرت بود، اختلافات ما تشدید شد. برای همین تصمیم گرفتم تا همسرم را به قتل برسانم.
سعید که دزد اصلی در سرقت این ماشین‌ها است می‌گوید: من ۳۹ سال دارم و تا امروز حدود ۱۲ سال سابقه زندانی شدن به دلایل مختلف دارم. ۳ سال قبل بعد از اینکه آزاد شدم، توبه کرده و تصمیم گرفتم دیگر هیچ جرمی مرتکب نشوم. راستش اگر شرایط اقتصادی این‌گونه نبود و همسرم طلاق نمی‌گرفت هرگز دوباره دست به سرقت نمی‌زدم.
ناهید درباره نقشه قتل شوهرش گفت: نخست قرار بود با برداشتن لوله بخاری و انتشار گاز سمی او را بکشیم تا مرگش طبیعی جلوه کند، اما موفق نشدیم و دومین‌بار تصمیم گرفتیم او را خفه کنیم برای همین نیمه‌شب سهیل به خانه ما آمد و او را خفه کردیم. سپس جسد فرهاد را با خودرو چند خیابان دورتر رها کردیم.
در بیانیه بی‌بی‌سی آمده است: بی‌بی‌سی در روز‌های اخیر با گری و تیمش گفتگو‌های مفصلی داشته است. ما تصمیم گرفتیم تا زمانی که موضعی توافق‌شده و روشن در مورد استفاده او از شبکه]ای اجتماعی نداشته باشیم، از پخش Match of the Day خودداری کنیم.
معاون آموزشی دانشگاه تهران تاکید کرد: آموزش نیم سال اول دانشجویان دانشگاه کاملا به شکل حضوری برگزار شد، اما بر اساس بخشنامه فوق الذکر تصمیم گرفتیم آموزش نیم سال دوم به شکل ترکیبی باشد بر این اساس کلاس‌های دانشجویان از ۱۴ فروردین تا ۷ اردیبهشت سال آینده به صورت مجازی برگزار خواهد شد.
یک روز تصمیم گرفتم خیلی جدی با او صحبت کنم تا شاید مشکل‌مان حل شود، اما بازهم به من بی‌اعتنایی کرد و جواب درستی نداد تا اینکه روز حادثه و زمانی که دختر کوچک‌مان در اتاق خواب بود با او بحث کردم و در اوج عصبانیت گلویش را فشار دادم تا اینکه خفه شد. بعد از چند دقیقه که به خودم آمدم از ترس تصمیم گرفتم جسد همسرم را تکه‌تکه کنم بعد با ماشینم به بیابان‌های سمنان بردم و همانجا دفن کردم.
آن شب مشروب خوردم و حال طبیعی نداشتم در یک لحظه تصمیم گرفتم با چاقو او را بزنم، اما وقتی چاقو به او خورد، شروع به جیغ و فریاد کرد و من از ترس اینکه کسی متوجه بشود دستمالی را برداشتم و گلویش را آنقدر فشار دادم تا خفه شد. پس از آن چند النگویی که در دستش بود را بریدم و زنجیر و سکه‌های طلا و تلفن همراهش را برداشتم و بسرعت از خانه‌اش خارج شدم.
متهم به قتل: هرچه می‌گذشت نگاهم نسبت به سامیار بدتر از قبل می‌شد تا اینکه روز حادثه تصمیم گرفتم که او را بکشم. آن روز صبر کردم تا او از مدرسه برگردد. وقتی او از آسانسور خارج شد و می‌خواست وارد خانه شود با یک میله آهنی که از جعبه ابزار شوهرم برداشته بودم چندین ضربه به سر او زدم و پیکرش را داخل آسانسور انداختم و در ادامه کلید طبقه همکف را زدم و آسانسور پایین رفت.
متهم جوان گفت: با تهدید اسلحه همسر سابقم، مادر و خواهرش و پسرم را داخل اتاق حبس کردم. می‌خواستم همسر و پسرم را به قتل برسانم و بعد خودکشی کنم، اما زمانی که پلیس وارد شد و آن‌ها را نجات داد، تصمیم گرفتم با کشتن خودم جلوی چشم همسر سابقم از او انتقام بگیرم که موفق نشدم و پس از حدود یک ساعت بازداشت شدم.
دختر ۱۸ ساله گفت: درحالی‌که کوله‌پشتی پر از طلا پشتم بود، راهی نشانی مورد نظر شدم، اما وقتی به آنجا رسیدم و منتظر بودم، ۳ پسر که سوار موتور بودند به من حمله کردند و به زور و تهدید چاقو کوله‌پشتی طلا‌ها را دزیدند و فرار کردند. من هم گریه‌کنان به خانه برگشتم و ماجرا را برای پدرم تعریف کردم و تصمیم گرفتیم برای دستگیری دزدان از پلیس کمک بگیریم.
زن معتاد گفت: یک روز برای خرید مواد به میدان شوش رفته بودم که شاهرخ را دیدم. سر صحبت را با او باز کردم و بعد به خاطر اینکه پول مواد نداشتم تصمیم گرفتم با ترفندی وی را به باغ ببرم تا بتوانم گوشی و سیمکارتش را سرقت کنم و با پول آن مواد تهیه کنم. وقتی به باغ رسیدیم شاهرخ را در اتاقک زندانی کردم و گوشی و سیمکارتش را دزدیدم، بعد هم به دنبال مواد رفتم. ولی فکر نمی‌کردم این کارم باعث مرگ او شود.
زن جوان گفت: چون من قبل از ازدواج با او دوست بودم. منوچهر کارگر پدرم بود، از مغازه پدرم دزدی کرد و من هم، چون عاشقش بودم مخفی کردم و نگفتم که می‌دانم از مغازه پدرم دزدی کرده است. پدرم بعد از آن دزدی سکته و فوت کرد. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم با منوچهر ازدواج کنم تا هیچ وقت یادم نرود باعث چه اتفاقی شدم.
مهرماه ۹۸ زنی با مراجعه به پلیس از کشف جسد مادرش در خانه خبر داد. وقتی مأموران به خانه پیرزن رفتند، دخترش درباره این حادثه گفت: مادرم در خانه‌اش تنها زندگی می‌کرد و به خاطر آسایش او تصمیم گرفتیم برایش پرستار بگیریم. از یک سال قبل تا کنون هم زنی به‌عنوان پرستار در خانه مادرم کار می‌کرد. اما از صبح خبری از مادرم نبود، نگران شدم و به خانه‌اش رفتم، اما هرچه زنگ زدم در را باز نکرد با کلید یدک در را باز کردم و دیدم مادرم نیمه جان و کبود روی زمین افتاده است.
زن جوان که دیگر نمی‌توانست حقیقت موضوع را پنهان کند، وقتی به بن بست تحقیقاتی رسید ناگهان راز هولناکی را فاش کرد. او گقت آن قدر از رفتار‌های همسرم خسته شده بودم که تصمیم به قتل او گرفتم، اما درباره شیوه قتل تردید داشتم تا این که پس از جست وجو در گوگل به نقشه‌ای رسیدم که همسرم را با استفاده از دارو‌های مخدردار به قتل برسانم چرا که او مدام مشروبات الکلی مصرف می‌کرد و همه خانواده اش از این ماجرا خبر داشتند.
رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور با حضور در صحن علنی مجلس شورای اسلامی گفت: با وجود همه مشکلات و فشار‌هایی که روی دولت وجود دارد، در دولت تصمیم گرفتیم تا جایی که امکان دارد حقوق کارکنان و بازنشستگان ترمیم شود. خواهش من از نمایندگان این است که سقف ارائه شده در لایحه دولت به مجلس، تحت هیچ شرایطی افزایش پیدا نکند.
متهم در تشریح ماجرا گفت: من و مریم از همان ابتدا باهم مشکل داشتیم تا اینکه حس کردم او به من خیانت می‌کند و تصمیم گرفتم همسرم را بکشم. وقتی دختر ۴ ساله‌ام خوابید در اتاق را بستم و همسرم را خفه کردم. بعد هم برای اینکه پلیس متوجه ماجرا نشود سعی کردم سناریوی گم شدن و بعد هم خودکشی او را برای پلیس بازگو کنم، اما نشد.
متهم که هیچ راهی جز بیان حقیقت نداشت، درباره چگونگی تهیه سلاح و دستبرد مسلحانه در مشهد گفت: مدتی قبل یک دستگاه وانت نیسان به طور اقساطی خریدم تا با آن کار کنم و هزینه‌های زندگی ام تامین شود، اما کار نبود و من هم نمی‌توانستم ماهانه مبلغ دو میلیون تومان اقساط خودرو را بپردازم. این بود که تصمیم گرفتم از طریق سرقت مسلحانه به پول برسم.
متهم گفت: من و برادر بزرگ ترم دچار مشکلات مالی بودیم که تصمیم گرفتیم یک خودرو سرقت کنیم. به همین دلیل با پیشنهاد مبالغ بالا، راننده را به مکانی خلوت بردیم و با وارد آوردن ضربات چاقو از او خواستیم تا کارت‌های عابر بانک خودش را به ما بدهد، اما او دو کارتی را داد که مبالغ زیادی نداشت. سپس برادرم برای گرفتن رمز یک کارت دیگر که احتمال می‌رفت پول بیشتری در آن حساب باشد، راننده را شکنجه کرد، من طنابی را به دستش دادم و او هم آن مرد حدود ۵۵ ساله را خفه کرد.
شنیدم که بالاخره تصمیم گرفتی مردانه به مصاف کرونا بروی و روی‌درروی با او پنجه درافکنی. شک ندارم که پیروز خواهی شد. به محض اینکه عرق جبینت خشک شد تلفن بکن تا صدایت را بشنوم. دست و بازویت نیرومند باد و زانوانت استوار. هر صبح و شام برایت و ان یکاد می‌خوانم. دعات می‌کنم و بی‌صبرانه منتظر خبرهای خوشم.

تمامی حقوق این سایت متعلق به آی‌لوک می‌باشد. سایت مپ